گزیده ای از وصیت نامه شهید حمید محمدی

که در سن هفده سالگی فرمانده تخریب لشکر 17علی ابن ابیطالب بودند .
بسم الله الرحمن الرحیم کاش قدرت تکلم و بیان و قلم نوشتن داشتم تا آنچه را که در درونم می گذرد بر روی کاغذ بیاورم. هرگاه می نشینم و در خود تفکر می کنم و اندکی اعمالم را محاسبه می کنم می بینم که اندوخته ای برای آخرت ندارم. گاه در معصیت و گناه غوطه ور بودم و گاه… کاش توانائی این را داشتم که قلم در دست گرفته و احساسم را در مورد شهادت بر روی کاغذ بیاورم ای کاش گاه به فکر دوزخ و عذاب قیامت می افتم و خود را منتظر اجرای حکم و عقاب الهی می بینم اما رجاء امیدوارم به رحمت الهی و گاه به فکر بخشش و عفو می افتم و امید به خدا ؟ توبه می کنم و باز می گردم اما چه توبه ای که باز پشت آن معصیت و گناه. گاه گناهان گذشته در خاطرم می آید احساس پشیمانی می کنم گاه بدرگاه خدا روی می برم و طلب مغفرت می کنم و از درگاهش قبولی توبه ام را می خواهم. اعمالم را محاسبه می کنم و به گذشته ام و بیهودگی ان غبطه می خورم چه فراوان نمازهایی که بدون حضور قلب اقامه شد و چه عباداتی که ریا شد و چه مجالسی که در آن غیبت نکردم و حرف لحو و بیهوده نزدم چه برخودرهائی که با برادران زیر دست کردم و چه هنگامی که در برخورد با مسائل کوچک از کوره در می رفتم و عصبانیت بر عقلم حاکم می شد. چه زمانی که قلبم در حجاب کامل و عقلم مغلوب هوای نفسم بود وای از چه بنویسم نمی دانم اگر بخواهم بنویسم باید زندگیم را بر روی کاغذ بیاروم و بحال خودم پشیمان باشم خدایا توبه می کنم مغفرت می جویم خدایا بتو پناه می آورم از گناهان زیادی که کردم و بتو پناه می آورم از شر شیطان نفس خدایا، چه بسیار زمانهای که جلوی زبانم را نتوانستم بگیرم تا حد تهمت با آن سخن راندم و چه اوقاتی که گوشهایم را از حرام پوشاندم و چه زمانهایی که چشمانم را از معصیت دور نکردم. خدایا، چه دروانی که با شهداء داشتم و از اخلاق آنها پند نگرفتم و از افعال آنها عبرت نگرفتم تا عاقبت بدیدار تو آمدند و من هنوز در دنیای مادیات زنده ام. خدایا، خجلم، شرمسارم از اینکه هنوز نتوانسته ام تو را آنطور که شایسته ای عبادت کنم. خدایا، هنگامی که یاد گذشته می افتم اشک در چشمانم حلقه می زند و خودم را سرزنش می کنم. اما رجاء تو مرا امیدوار به عفو و بخشش می کند. می خواهم که آنقدر که تو شایسته ای و در توانم هست تو را عبادت کنم اما ناتوانم و اراده ام سست و ضعیف است. می خواهم سرم را بر خاک گذارده و فقط الهی العفو بگویم و توبه کنم تا شاید تو مرا ببخشی و از گناهانم درگذری.