گروه نجات

پنجره نه، برج نگهبانی- آشنایی چهارپایان با صفیر گلوله- دعای سفره- رادیو- کف زدن- ترس- احداث پل بعثت- به نماز باید ایستاد- امنیت سد پیشین- اتو دستی- عیسی مسیح- عمامه- آرایشگر- احداث مخفیانه جاده- باشگاه افسران- نارنجک و ماهی- دو تومانی پول نان- برای آینده- آموزش معارف اسلامی- گروه نجات

گروه نجات

گروه نجات

باران زیادی باریده بود و تمامی دشت صاف و هموار جفیر، به دریایی از گل و لای تبدیل شده و تمام مقرها و مواضع و مراکز تجمع را آب گرفته بود. بعضی جاها که منطقه پست­تر بود، آب به حدی بالا آمده بود که فقط با قایق می‌شد بین سنگرها تردد کرد. هیچ کس دل خوشی از این باران نداشت. تمام وسایل­مان گلی شده بود و همه سرما خورده بودند. در جاده‌های فرعی، که از جاده اصلی به مقرها منشعب می‌شد، تعداد کثیری ماشین سبک و سنگین در گل فرو رفته بود و همه در تلاش بودند که زودتر ماشین­ های خود را از گل در بیاورند. وضع آن قدر آشفته و به هم ریخته بود که حجت الاسلام شیخ عبدالله میثمی پیشنهاد کرده بود گروهی به نام باب الحوائج تشکیل شود و در منطقه گشت بزند و به کسانی که ماشین­هایشان در گل گیر کرده و یا دچار نقص فنی شده‌اند، کمک کند. طرح بسیار خوبی بود.

برگرفته از کتاب ” فصل فکرت های نو ” تخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 84)