چهاردهمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید امیر اسدی گرامی باد

چهاردهمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید امیر اسدی گرامی باد

چهاردهمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید امیر اسدی گرامی باد

چهاردهمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید امیر اسدی گرامی باد 
سردار شهید تخریبچی امیر اسدی از تولد تا شهادت
شهید امیر اسدی فرزند مرحوم حاج محرم در دهم مهر سال ۱۳۴۱ در گنبد کاووس در محله فلکه سینا چشم به جهان گشود. ایشان دوره ابتدایی و راهنمایی خود را در در زادگاه خویش گذراند این دوران که مصادف بود با ایام پر برکت انقلاب اسلامی ، ایشان هم مانند سایر مردم در تظاهرات ها و راهپیمایی ها شرکت فعال داشته و به عنوان مقلد امام راحل گوش به فرمان ایشان بودند. در همین دوران برای ادامه تحصیل در دوره دبیرستان راهی تهران شدند که در سال پایانی برای اخذ مدرک دیپلم به گنبد کاووس بازگشتند.  ایشان در تربیت معلم شهرستان گنبد کاووس برای اخذ مدرک فوق دیپلم ادامه تحصیل دادند که این دوره مصادف شد با آغاز جنگ تحمیلی و ایشان گوش به فرمان رهبر خود عازم جبهه های حق علیه باطل شدند و صرفا در ایام امتحانات برای شرکت در آزمون پایانی باز می گشتند.
شهید امیر اسدی از اولین روزهای جنگ تا آخرین روزهای آن حضوری فعال در جبهه داشتند طورسکه بر اساس دست خطی که از ایشان به یادگار مانده است، از تاریخ ۱۳/۷/۱۳۶۰ لغایت ۵/۴/۱۳۶۸  در مناطق عملیاتی مشغول خدمت به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بوده اند. ایشان از طریق لانه جاسوسی به فرمانداری اهواز یا پایگاه جنگ های نامنظم شهید دکتر چمران اعزام میشوند و بعد از آموزش جنگ مین راهی محل استقرار خود در نساجی جاده اهواز- خرمشهر می شوند.
اهم فعالیت های ایشان در طول حضور در جبهه ها بر اساس یاداشتی که از ایشان به یادگار مانده است به قرار زیر است:
۱)  حضور در عملیات های : طریق القدس – فتح المبین- بیت المقدس – خیبر- بدر- والفجر مقدماتی- والفجر ۸- کربلای ۵- والفجر ۹- و فتح یک
۲) مسئول پاکسازی برخی از میادین مین مناطق عملیاتی هویزه، خرمشهر و مهران
۳) آغاز آموزش جنگ مین از والفجر مقدماتی به دستور شهید علی عاصمی
۴) مسئولیت پاک سازی و خنثی کردن بمب های ایلام به دستور شهید علی عاصمی
۵) مسئولیت انهدام کارخانه نمک در فاو بعد از عملیات والفجر ۸
۶) مسئولیت اردوگاه شهدای تخریب بعد از تاسیس آن تا اوایل ۱۳۶۶ به دستور شهید علی عاصمی
۷) فرماندهی گردان تخریب لشگر ۴۳ امام علی (ع) به مدت حدودا دو سال از ۱/۶/۱۳۶۶  لغایت ۵/۴/۱۳۶۸
ایشان در تاریخ ۱۶/۱/۱۳۶۱در  عملیات فتح المبین منطقه شوش بر اثر اصابت ترکش مین از ناحیه اندام تحتانی و دست راست و در تاریخ ۱۷/۵/۶۱ در عملیات رمضان پایگاه زید بر اثر انفجار مین دشمن از ناحیه پای چپ ( قطع جلوی مچ پا) و ترکش به پشت سر و در تاریخ ۱۹/۱۰/۶۵ عملیات کربلای منطقه شلمچه بر اثر ترکش از ناحیه پشت بدن( کمر) مجروح شده و به درجه جانبازی نائل شدند.
شهید امیر اسدی  پس از پایان جنگ که سرخورده از عدم شهادتشان در طول جنگ بودند در جبهه تعلیم و تربیت در وزارت آموزش و پرورش مشغول خدمت شدند. در طول حضور در آموزش و پرورش شهرستان گنبد کاووس به عنوان مربی پرورشی با روحیه ای خود ساخته از دوران جنگ با همت و روحیه ای جهادی مشغول فعالیت بودند تا پس از بازنشستگی مجددا به جنوب کشور و مناطق عملیاتی بازگشتند تا با تخصصی که در امر خنثی سازی مین داشتند به پاکسازی میادین مین بجای مانده از هشت سال جنگ تحمیلی بپردازند که در نهایت ۶/۲/۸۶ هنگام پاکسازی مین ها در گودال انفجار چاشنی زنگ زده یکی از مین ها عمل می کند و ایشان به همراه دو تن از همرزمانشان به درجه رفیع شهادت نائل می شوند.
شهید امیر اسدی در طول حیات پر برکت خود نمونه واقعی یک انسان بسیجی و خودساخته بودند و در تمام شئونات زندگی رضایت خداوند و معصومین (ع) را محور فعالیت های خود قرار می دادند و هرگز اهل ریا نبودند طوریکه همسایه های ایشان از جانبازی و قطع مچ پا خبری نداشتند.
شهید امیر اسدی در دورانی که به عنوان مربی پرورشی در آموزش و پرورش گنبد کاووس فعالیت داشتند قبل از آغاز سال تحصیلی به مدرسه می رفتند و برای مراسم آغازین اول مهرماه برنامه ریزی و هماهنگی های لازم را انجام می دادند تا همه چیز با نظم و ترتیب اجرا شود. در طول سال تحصیلی با برگزاری سخنرانی ها ، مسابقات ، اردوها و جشن ها به مناسبت های گوناگون سعی در پرورش روح و فکر دانش آموزان داشتند.
شهید امیر اسدی به واقع انسانی خود ساخته و پرهیزگار بودند طوریکه ایشان دفتر برای خود درست کرده بودند و کتاب هایی که مطالعه می کردند، علاوه بر یادداشت در حاشیه کتاب ها در آن دفتر نیز نکات برجسته ای را که در زندگی شان کاربردی بود را یادداشت می کردند. ایشان بسیار کتاب هایی در رابطه با زندگی نامه شهدا و معصومین (ع) ، دنیای برزخ و آخرت ، عقوبت گناهان، تفسیر قرآن کریم و …. مطالعه می کردند و سعی داشتند با یادداشت نکات برجسته در دفتر خود به ادای آنها در زندگی روزانه خود بپردازند. علاوه بر این ایشان در دفتر خود برنامه ای را به عنوان الگویی برای زیست مسلمانی خود تنظیم کرده بودند که به شرح زیر است:
۱) پرهیز از غیبت
۲) کم خوری
۳) حداقل یک ماه روزه در پاییز و زمستان
۴) کم سخن گفتن
۵) ذکر و یاد خدا
۶) نماز با حضور اول وقت به هر قیمتی
۷) نماز در مسجد و با جماعت
۸) پنج شنبه ها امامزاده یا قبرستان
۹) ورزش هر روز حداقل یک ساعت
۱۰) جمعه نماز جمعه
۱۱) بعد از هر نماز یک صفحه قرآن
۱۲) مطالعه نهج البلاغه
۱۳) کمک در خانه
۱۴) عدم دستور
۱۵)مطالعه مستمر
۱۶) مردم داری
۱۷) خوش برخوردی
۱۸) رانندگی با حوصله
۱۹)  محاسبه روزانه و توبه مستمر
خاطرات خانواده ، دوستان ، آشنایان ایشان بیانگر این موضوع است که به راستی به برنامه ای که تنظیم کرده بودند، عمل هم می کردند و نمونه یک مسلمان و شیعه مومن و پرهیزگار بودند.
شهید امیر اسدی به اوضاع سیاسی کشور اشراف کاملی داشتند و نمونه یک انسان با بصیرت بودند بطوریکه در ۶ مرداد ۱۳۷۸ و بعد از اتفاقات تلخ تیر ماه آن سال در روزنامه کیهان مقاله ای با قلم ایشان به چاپ می رسد. هم چنین ایشان نمونه واقعی پیرو ولایت بودند و علاوه بر اینکه خود ایشان در عمل گوش به فرمان ولایت بودند، خانواده و دوستان و آشنایان را نیز به این امر ارشاد می کردند که حتی ایشان در وصیت نامه خود خانواده را نیز به این امر توصیه می کنند و بیان می نند که : “خانواده عزیزم اگر خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را می خواهیم گوش به فرمان ولایت باشید و فرامین رهبر معظم انقلاب را آویزه گوش قرار دهید تا فریب شیاطین را نخورید.”
شهید امیر اسدی به امر تحصیل اهمیت زیادی می دادند و همواره با مطالعه در کلاس درس حاضر می شدند و برای هر سال تحصیل دفتری داشتند که نکاتی را که باید سر کلاس درس بیان کنند را در آن یادداشت می کردند که معمولا این نکات را از از کتاب هایی که برای آن موضوع خاص مطالعه می کردند استخراج می نمودند و همچنین ایشان در وصیت نامه خود فرزندانشان را به تحصیل تشویق کرده و می گویند: ” تا می توانید درس بخوانید و تحصیلات عالیه داشته باشید.”  شهید امیر اسدی به مساله حجاب اهمیت زیادی می دادند یطوریکه  یکی از فرزندان ایشان بیان می کندد: ” یک روز که چادر پوشیده بودیم و به خوبه برمیگشتیم وقتی بابا ما را دید از خوشحالی اومد بغلمون کرد و ما  را بوشید و ما که بابامون رو تو اون حالت دیدیم برای اینکه باز هم خوشحالش کنیم از اون به بعد چادری شدیم”. هم چنین ایشان در وصیت نامه خود بیان می کند: ” دختران عزیزم حجاب و عفاف خود را حفظ کنید.”
شهید امیر اسدی احترام خاصی برای شهدا و خانواده های معظم شهدا قائل بودند و همواره در حسرت شهادت بوددند و اشتیاق و آرزوی شهادت تمتم وجودشان را پر کرده بود. بطوریکه در آلبوم تصاویر دوران دفاع مقدس بالای هر تصویر نام شهید و جانباز را یادداشت می کردند و به تصویر خود که می رسیدند می گفتند : شهید آینده.
شهید امیر اسدی همواره در حال و هوای دوران جنگ بودند و بهترین دوران زندگی خود را آن دوران می دانستند بطوریکه در وصیت نامه خود نیز به این موضوع اشاره دارند و می گویند: “بهترین دوران زندگی من دوران هشت سال دفاع مقدس در کنار بسیجیان عزیز بود فلذا امیدوارم خداوند مرا با بسیجیان محشور نماید و مرگ سرخ را که آرزوی هر بسیجی می باشد نصیب این حقیر سراپا تقصی بفرماید و یا حداقل اجر شهادت را عنایت کند”/روحمان با یادش شاد
نامه گلایه آمیز سردار تخریبچی جانباز شهید امیر اسدی
 متنی که می خوانید نامه گلایه آمیز سردار تخریبچی معبر دل ها جانباز شهید امیر اسدی می باشد که در 6 مرداد 1378 و پس از اتفاقات تلخ تیرماه آن سال در روزنامه کیهان به چاپ رسید و دوباره با بعضی از اتفاقات گوشه و کنار کشور باید این نامه را تکرار نمود.
فرماندهان دلاور، حماسه آفرینان 8 سال دفاع مقدس.
سلام
    نامه دردمندانه و صمیمانه شما خطاب به رییس جمهور محترم را خواندم  و موضع گیری های عجیب روزنامه ها و گرو ههای به اصطلاح دوم خردادی را نظاره کردم که چگونه همسو با رادیوهای بیگانه به شما تاختند و کلمات و تعابیری که در شان خودشان بود به شما نسبت دادند!
نمیدانم چرا آقایان با رادیوهای بیگانه همسو شدند؟!
آیا اینها به رادیوهای بیگانه خط میدهند یا بالعکس؟!
البته امام راحل فرمودند اگر دشمنان روزی از شما تعریف کردند درخودتان شک کنید!
آقایانی که فریاد آزادی خواهیشان پس از گذشت 20 سال از پیروزی انقلاب در سایه امنیتی که شما دلاوران بر پا کردید، بسان پتکی نیروهای ارزشی نظام را نشانه رفته و ادعای گفتمان سیاسی و تحمل طرف مقابل گوش فلک را کر کرده .در عمل نشان دادند چیزی را که هرگز تحمل نمیکنند، نظر مخالف است!
و با توهین، هیاهو، جوسازی و جارو جنجال در مطبوعات همفکر خود جنگ تمام عیار مطبوعاتی را علیه شما آغاز کرده اند.
شما از آزادی و امنیت با جان و دل پاسداری کردید و اینها با شعار آزادی و امنیت تا توانستند بر شما تاختند و گفتند شما حق اظهار نظر و تحلیل و ابراز نگرانی در مورد انقلاب را ندارید.
شما فقط باید جان نثاری کنید و آقایان باند بازی و ریاست نمایند!
گویا شما پاسدار ریاست آقایان هستید!!!!
شما خون دل خوردید تا آقایان یکه تازی کنند و اصول و ارزش های انقلاب را به حراج بگذارند و جامعه را به آبی و قرمز یا چپ و راست تبدیل کنند و آمریکا را به فراموشی بسپارند و هر روز غائله ای در مطبوعات به پا کنند تا مانند گروه فشار نظر خود را تحمیل نمایند عجب جامعه مدنی به ارمغان آوردند ! ارزانی خودشان!
ما برای جامعه توحیدی و مدینه النبی انقلاب کرده بودیم نه این جامعه باج گیری و گنده گویی!
شما باید منتظر بمانید تا ارزشها و آرمانهای بلند امام راحل و اسلام ناب مورد تاخت و تاز قرار گیرد تا فرصت طلبها مجلس را به دست گیرند و سیاست تساهل و تسامح سرعت بیشتری بگیرد !
شما ساکت باشیدو سخن نگویید! بگذارید نا محرمان انقلاب هر چه میخواهند بگویند. در دانشگاهها سخنرانی کنند. اعلامیه بدهند در روزنامه های دولتی و جناحی و با اصطلاح مدنی سخن پراکنی کنند و دین و دیانت و بسیجی و امام امت و استوانه های نظام را به استهزا بکشانند.
آزادی برای آنها است نه شما که برای آزادی جان نثاری کردید و به مسلخ رفتید.
آزادی و امنیت برای تماشاگران و قاعدین 8 سال دفاع مقدس و 20 سال بعد از انقلاب است نه برای شما !
اصلا چرا جنگیدید ؟!جنگیدن شما خشونت نبود؟!
خدا میداند ما نیز چون شما کاسه صبرمان از این دغلبازی ها نامردیها لبریز شده است و تنها به احترام امرعلی زمان، صبوری کرده ایم.
حماسه 23 تیر که خواب نامردها را پریشان کرد، گوشه ای از این نفرت و انزجار انباشته بود .
ما مرد میدانیم .بسم الله اگر حریف ما هستید.
پ,ن1 : شهید امیر اسدی یک معلم بازنشسته بود. به بیان درست تر، بعد از 8 سال دفاع مقدس به معلمی بازگشته بود، در باطن دلتنگی “مهران و ایلام و شلمچه و طلاییه و…” باعث شده بود که بعد از بازنشستگی برگردد به جبهه و تخصص دوران جنگ – تخریب – را ادامه دهد . اما در آن سحرگاه خنک بهاری پنج شنبه 6 اردیبهشت ماه 86 در دشتهای سبز قصر شیرین، وقتی که امیر و گروهش می خواستند مینهای کشف شده را در گودالی منفجر کنند، “ظاهرا”چاشنی زنگ زده و حساس یک مین بهانه ای می شود برای پرواز امیر. از “تن” شهید امیر اسدی به جز تکه استخوان خون آلودی “هیچ” باقی نمانده است …
پ,ن 2 : شهید امیر اسدی را بدان منظور به عنوان شهید شاخص معبر انتخاب نمودم که خودم را از لحاظ افکار سیاسی و مذهبی و فرهنگی تا حدی شبیه به این شهید بزرگوار می دانم و از ایشان الگو می گیرم. در و دلی که شهید اسدی نوشته اند خود نمایانگر حرف های بازماندگان 8 سال دفاع مقدس می باشند که روزی برای این انقلاب سینه سپر کرده اند و امروز بعضی ها خود را مدعی این انقلاب می دانند و با کمک بیگانگان در پی ثبت این انقلاب به نام و به کام خودشان هستند.