پنجمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد حسین بشیری گرامی باد

پنجمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد حسین بشیری گرامی باد

پنجمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد حسین بشیری گرامی باد

پنجمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد حسین بشیری گرامی باد 
زندگینامه خلاصه شهید بزرگوار مدافع حرم محمد حسین بشیری
شهیدمحمدحسین بشیری درسال۱۳۶۰درهمدان متولدشد. پس ازفارغ التحصیل شدن ازدبیرستان با وجود اینکه در ورزش تکواندو داری مهارت زیادی شده بود در سن ۱۹ سالگی به خدمت سپاه پاسداران درآمد . حس مسئولیت پذیری وسخت کوشی اش باعث اقتدار و درایت در فرماندهی اش بود..
او در سال ۸۶ وارد واحد تخریب شد و شروع به کسب تجربه و موفقیت های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به استاد نمونه تخریب و انفجارات تبدیل گشت.
ارادت خاصی به حضرت زهرا(س)داشت عاشق ولایت بود حضور همیشگی چفیه او بردوشش نشان از همرنگی بامقام معظم رهبری داشت.
مسئول واحد تخریب شد و مسئول آموزش یگانهای نیروی زمینی و مقاومت در یکی از قرارگاهای سوریه بود متولی اموزش تخریب وانفجارات درسوریه و….بود.
استاد به تمام معنا در رشته ی تکواندو، و در رشته های جودو،غواصی،صخره نوردی،یخ نوردی،وکوه نوردی بود و در طب سنتی تبحر خاصی داشت..
وسرانجام در سن ۳۵ سالگی در اعزام اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش پرواز کرد و حسینی شد.
 خلاصه ای از زندگینامه شهید بزرگوار مدافع حرم محمد حسین بشیری
شهیدمحمدحسین بشیری دربیست ونهم تیرماه سال ۱۳۶۰درهمدان متولدشد.
پس ازفارغ التحصیل شدن ازدبیرستان با وجود اینکه در ورزش تکواندو داری تبحر خاصی شده بود به خدمت سپاه پاسداران درآمد .
حس مسئولیت پذیری وسخت کوشی اش باعث اقتدار و درایت در فرماندهی اش بود..
او در سال ۸۶ وارد واحد تخریب شد و شروع به کسب تجربه و موفقیت های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به استاد نمونه تخریب و انفجارات تبدیل گشت.
ارادت خاصی به حضرت زهرا(س)داشت
به نمازاول وقت اهمیت خاصی میدادندودرهمه حال نماز را اول وقت بجا می اوردندواحترام زیادی به والدین خودمی گذاشتند
عاشق ولایت بود حضور همیشگی چفیه او بردوشش نشان از همرنگی بامقام معظم رهبری داشت.
متولی اموزش تخریب وانفجارات درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود.
به دلیل علاقه ی زیادایشان به شهیدعمادمغنیه وشال سبزرنگی که همیشه همراه ایشان بودنام جهادی (سیدعماد) برای ایشان انتخاب شد.
استاد به تمام معنا در رشته های جودو،تکواندو،دفاع شخصی ،انواع سلاح های سردوگرم،غواصی،صخره نوردی،یخ نوردی،کوه نوردی،برف نوردی بود و در طب سنتی تبحر خاصی داشت.. وسرانجام در اعزام اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش پرواز کرد و حسینی شد.
محل شهادت :حومه حلب سوریه
شهیدمحمدحسین_بشیری
تولد:۱۳۶۰/۴/۲۹همدان
شهادت:۱۳۹۵/۸/۲۲
پس ازفارغ التحصیل شدن ازدبیرستان با وجود اینکه در ورزش تکواندو داری تبحر خاصی شده بود به خدمت #سپاه پاسداران درآمد .
حس مسئولیت پذیری وسخت کوشی اش باعث اقتدار و درایت در فرماندهی اش بود..
تخصص:او در سال ۸۶ وارد واحد تخریب شد و شروع به کسب تجربه و موفقیت های بسیاری در این مسیر گشت تا در نهایت به استاد نمونه تخریب و انفجارات تبدیل گشت.
متولی اموزش تخریب وانفجارات درحزب الله لبنان/عراق/افغانستان/سوریه و….بود.
استاد به تمام معنا در رشته ی تکواندو، و در رشته های جودو،غواصی،صخره نوردی،یخ نوردی،وکوه نوردی بود و در طب سنتی تبحر خاصی داشت.
علاقه شهید 
به دلیل علاقه ی زیادایشان به شهیدعمادمغنیه وشال سبزرنگی که همیشه همراه ایشان بودنام جهادی (سیدعماد) برای ایشان انتخاب شد.
ویژگی های اخلاقی
به نمازاول وقت اهمیت خاصی میدادندودرهمه حال نماز را اول وقت بجا می اوردندواحترام زیادی به والدین خودمی گذاشتند
عاشق ولایت بود حضور همیشگی #چفیه او بردوشش نشان از همرنگی بامقام معظم رهبری داشت.??
عشق به رهبر,عشق به اهل بیت مخصوصاحضرت زهرا(س)وبی ادعا، مهربان ، قابل اعتمادبودن
و سرانجام در اعزام اخر به سوریه در اثر انفجار تله به همراه دیگر همرزم هایش پرواز کرد و حسینی شد.
محل شهادت :حومه حلب سوریه
به نقل از نافع، محمد حسین گرچه فرمانده و تخصصش تخریب چی بود ولی ما از او درسهای اخلاقی فراوانی برای زندگی آموختیم.
محبت پدر فرزندی
یک روز جمع مان ،جمع بود وهر کس سخنی می گفت و تعریفها به سمت ایران وخانواده والدین کشیده شد هرکس مطلبی ونکته ای گفت،تا رسید به محمد حسین، محمد حسین مکثی کرد و به صورت سئوال و جواب از جمع ما که همگی چشم به دهان او‌ دوخته بودیم پرسید،؟ بچه ها شما کدامتان تا بحال دست وپای پدر ومادرتان را بوسیده اید؟
جمع ما عده ای جوابشان سکوت و عده ای مثبت بود.
با افتخار فرمودند من دست وپای والدینم را بوسیده ام،ونگاهی با آه وحسرتی که از عمق وجودش در می آمد،رو کرد به جمع وگفت :«بچه ها تا وقتی پدر ومادرتان زنده و در قید حیات هستند قدرشان را بدانید، من پدرم را از دست دادم ای کاش زنده بود پاهایش را بوسه باران می کردم.»
محمد گرچه محبت اهل بیت را به همه چیز ارجعیت می داد ولی به هر مسئله ای در جای  خودش عمل می کرد.
یک روز توی مسیر ی از منطقه داشتیم بر می گشتیم که تعدادی دختر وپسر سوری آواره، از تهاجم حرامیان به کشورشان،داشتند برای ما دست تکان می دادندودنبال خودروی ما دویدند،محمد حسین به راننده گفت: بایست
وقتی خودر ایستاد هر آنچه خوردنی وتنقلات داشتیم داد به آنها وحرکت کردیم وموقع حرکت گفت بچه نگاه کنید این دختروپسرهای چقدر زیبا و قشنگ ومثل عروسک هستند، آهی کشید ازش پرسیدم چی شده؟گفت:«یادعلیرضا افتادم ،دلم برایش تنگ شده و ادامه داد،دیشب زنگ زدم ایران واحوال علیرضا را بپرسم ومادر علیرضا گفت علیرضا عکست راگذاشته کنارش وخوابیده.
یکی دور روز بعد ماموریت پیش آمد ،وقتی داشتیم به منطقه می رفتیم جیره غذایی جنگی واگر آماده بود ناهار ویا شام را هم با خودمان می بردیم.
توی مسیری داشتیم می رفتیم که باز بچه های سوری را دیدیم که با حرکات دستهای خودشان از ما تشکر می کردند وبعضی هم دنبال خوردنی بودند،محمد حسین به راننده گفت بایست،راننده ایستاد ومحمد حسین اول سهم خود را داد به آنها، وباز دلش نیامد وسهم ما راهم داد،یکی از بچه ها گفت داری  چکار می کنی خودمان گرسنه می مانیم.
محمد حسین گفت :«طاقت ندارم ،اینها رااینطوری گرسنه ببینم،یاد علیرضا پسرم افتادم».
این روزهای آخر که ما نمی دانستیم محمد حسین می خواهد پرواز کند محبتش به یاد والدین و خانواده ، همه اش درس اخلاقی و زندگی ، در کنار رزم بود و اینطوری شد که محمد حسین بشیری حسینی شد.
راوی:همراهان مدافع شهید حرم محمد حسین بشیری