پای چاق و چله
بسیار شوخ طبع بود. هیکلی بسیار درشت و تنومند داشت. بچه ها هم دائماً سر به سر او می گذاشتند. به او می گفتند یک پای چاق و چله بیش از هر چیز جون میده برای خنثی کردن یک مین چاق و چله …. و او دو تا از این پاها را داشت. در میدان های مین باقیمانده از دشمن بعد از عملیات بیت المقدس آن قدر رفت و آمد تا در یک روز داغ تابستان یکی از آنها را در یکی از میدان های منطقه کوشک جا گذاشت. یک مین چاق و چله خنثی شده بود.
رزمنده بسیجی: علی سرافراز از گرگان، منطقه عملیاتی کوشک – تابستان1362
برگرفته از کتاب مین ها و معبرها نوشته دکتر احمد مومنی راد