يادنامهي شهدای تخریبچی ارتش
ما هفده نفر بعد از دوره مقدماتی در تهران که حدود5ماه طول کشید، به دانشکده مهندسی بروجرد جهت گذراندن دوره تخصصی مین و تخریبات نظامی اعزام شدیم. 3ماه دوره انواع مینها و تخریبات نظامی مطابق با استاندارد جهانی و یکماه هم دورههای متفرقه که در رابطه با مهندسی رزمی بود را در دانشکده فنی طی کردیم.
استاد از رانندگی لودر، بلدوزر و کار با ادوات راهسازی شناخت ساختمان، جاده و طریق انهدام مواضع برای ما حرف زد، آخرین جملهاش این بود:
-کار شما بهگونهای است که من میگویم هر کس دل و جرأت دارد بماند و هر کس توانایی انجام کار را ندارد وقت خودش را هدر ندهد و باعث کشته شدن دیگران و خودش در جبهه نشود. کار شما شوخیبردار نیست.
خیلی جدی و با حرارت ادامهداد:
– آقایان در کار با مین و تخریبات (اولین اشتباه آخرین اشتباه است) و اگر اشتباه کردید و بمب یا مین یا … توی دستتان یا زیر پایتان منفجر شد دیگر قابل جبران نیست، یا کشته میشوید یا دچار نقص عضو. علاوه بر آن موجب لو رفتن عملیاتها هم میشوید.
بخاطر اهمیت دروس، نهایت بهره را از اساتید و کلاسها میبردم. در آخر دوره با نمره 5/98 از صد در بین تمام دانشجویان و دانشآموزان اول شدم. بههمین دلیل به مسافرتهای خارج از کشور برای دورههای دیگر مین، بمب و تخریبات اعزام شدم.
بعد از پایان دوره به گروهان یکم گردان مهندسی 92 زرهی اعزام و به عنوان فرماندهگروهان متخصص مینگذاری، مینبرداری و تخریبات نظامی مشغول انجام وظیفه شدم. همسنگریهای بنده 17 نفر بودند که یازده نفرشان شهید و شش نفر جانباز قطع عضو شدند.
همان روز اول که رسیدم اکثر بچهها مأموریت بودند. جهت معرفی خودم نزد سروان مفید رفتم، ایشان با شناختی که از من داشتند، گفتند:
– بلدوزر در خاکریز دوم پاسگاه زید، در خاک و گل گیر کرده و کمکم داره فرو میره. از طرفی عراق هم لحظه به لحظه داره گراگیری میکنه برای زدن بلدوزر. دستگاه را باید نجات بدیم.
وقتی قیافه مصمم مرا دید گفت:
-چکار کنم بچهها اکثراً رفتن مأموریت. کسی نیست کار رو بهش محول کنم.
گفتم: من میروم.
مفید گفت: هنوز حضورت را ندادیم. باید صبر کنی مراحل حضورت و نامه نگاری آمدنت به تیپ و لشکر انجام شود، بعد مأموریت بروید. شما هنوز عضو یگان نشدید.
گفتم: خوب الان کسی نیست. اگر دیر بشه امکان داره بلدوزر هم از بین بره.
به محمدرضا دریس جرفی که منشی یگان بود.گفتم:
– شما زحمت بکشید حضور من رو بدهید فقط یک سرباز راننده که محل بلدوزر رو بدونه با من بفرستید.
حدود ساعت 3عصر بود با سرباز گلیچ که بچه شمال بود حرکت کردیم سمت پاسگاه زید. 2ساعت طول کشید تا به پاسگاه زید رسیدیم. باید میگذاشتیم هوا یک مقدار تاریک شود که دشمن ماشین را نزند. جاده بگونهای بود که عراق از طریق دیدهبانی دکلها، ماشین را میزدند. وقتی میخواستیم برویم،گلیچ گفت:
-من میدونم این جاده میره تا کجا ولی نمیدونم بلدوزر الان در کدام موقعیت است.
گفتم: پس حالا باید چکار کنیم؟
گلیچ فقط به من خیره شد. چارهای نبود جاده را گرفتیم و مستقیم به راهمان ادامه دادیم. به هر یگانی که میرسیدیم میپرسیدیم. بعد از کلی خستگی توانستیم موقعیت بلدوزر را پیدا کنیم. تقریباً نصف بیشتر بلدوزر زیر گل و لای بود. سراغ راننده را گرفتیم.
گفتند: گروهبان بنکداری بود و ساعاتی پیش ترکش خورد و بردنش بیمارستان.
آنشب را تا صبح در حال کندن و گود کردن اطراف شنی بلدوزر بودیم و با آوردن تراورس توانستیم بلدوزر را در بیاوریم ساعت یک عصر آمدیم سوار جیپ شویم که برگردیم یگان، یک خمپاره به بغل جاده خورد و از ناحیه سر، دست و گوشه چشم مجروح شدم. در سر راهمان به اورژانس مراجعه و پانسمان کردم و به یگان که برگشتم مفید اصرار میکرد که باید اعزام شوید بیمارستان و گرنه خونریزی کار میدهد دستمان.
هر چه گفتم: بنکداری هم مجروح شده و نیازی نیست برم بیمارستان.
قبول نکردند به همین دلیل به بیمارستان بقایی اهواز و از آنجا به بیمارستان 578 ارتش اعزام شدم. حدود یک هفته در بخش جراحی و چشم بستری بودم تا اینکه دوباره به جمع دوستان پیوستم.
دوستانی که هر کدامشان با تاثیری که در منطقه داشتند نامشان را جاودانه کردند. همسنگریهای بنده در طول دفاعمقدس به مأموریتهای داخلی و برون مرزی متعددی اعزام شدند و یکی پس از دیگری به مقام والای شهادت دست یافتند و یا قطع عضو میشدند. قبل از حضور بنده در این یگان نیز شهدا و مجروحین زیادی تقدیم این مرز و بوم کردند که در لیست پیوستی تقدیم میگردد.
1. حسن طهماسبی شهید
2.مسعود ساوهای شهید
3.طهماسب شیخفرد شهید
4.ابراهیم تیموری شهید
5.جلال عباسی شهید
6.سلطانعلی زحمتکش شهید
7.علا پارسا شهید
8. حسن دستفرجن شهید
9.علیاکبر شیرمحمدی شهید
10.علی محمدیآئین شهید
11.مجید غلامی شهید
اسامی مجروحین قطع پا و …
1.شاپور شیردلجانباز
2.علیرضا عزیزیقطعپا
3.ناصر گودرزیقطع پا
4.حسین کریمنژادقطع پا
5.عابدین جورابلواعصاب و روان
6.نصرالله طوسینژادجانباز

یگان تخریب گردان مهندسی ل 92 تا پایان جنگ 80 شهید و 136 قطع عضو و جانباز تقدیم اسلام کرده است. اینها 216 نفر از رزمندههای گردان مهندسی (کد 121 )یعنی متخصص مین و تخریبات نظامی بودند که با سر و جان در راه وطن تلاش کردند.
ولی شهدای گردان که یگان تجهیزات ( رانندههای لودر – بلدورز- گریدر- کمپرسی و …) هم عضو آنهاست بیش از اینها میباشد. گردان مهندسی دارای 8 گروهان بوده که هر کدام از این گروهانها در کارهای محوله و مأموریتها، از خودشان جانفشانیها و از خود گذشتگیها نشان دادند و هر کدام در هر مأموریت نیروهای دشمن را چنان دچار زحمت میکردند که تا مدتها در حال بازسازی آنجا و خودشان میشدند. فرماندههانی چون : 1- امیر مفید 2- امیر موسوی 3- امیر ارجمند 4- امیر بازیار 5- امیر پورکیا 6- امیر عبادی 7- امیر غلامعلی میر 8- امیر سلیمانی 9 – امیر دریکوند 10- امیر گودرزی و چهل امیر و فرمانده رشیدی که از گردان مهندسی ل 92 زرهی به گردان مهندسی به لشکرهای دیگر انتقال یافتند. این عزیزان از بزرگان تخریب ارتش میباشند.آمار بچههای شهید و جانباز تخریب ل 92 زرهی بیش از 300 نفر میباشد.
راوی شیر دلاور تخریبچی شاپور شیردل