بسم الله الرحمن الرحیم
خدمت پدر ومادر عزیزم سلام عرض می کنم ، امیدوارم در پناه حضرت ولی عصر به خدمت خودتان در راه اسلام وانقلاب ادامه دهید . ودر مقابل این سعادتی که نصیب خانواده ماشده است وخدا فرد مورد نظرش را از میان جمع ما انتخاب کرده است شکر گزار باشید و قدر این نعمت الهی را بدانید ومواظب باشید که امتحانات الهی یکی پس از دیگری اجرا میشود واین ما هستیم وشما هستید که باید از خدا بخواهیم که لحظه ای مارا بخودمان وانگذارد . اگر اختلاف بین مسئولین کاشمر پیش میآید . اگر کسی تنها میشود واگر آبرویی ریخته میشود این ما هستیم که باید خط اصلی خودمان را فراموش نکنیم وفقط رضای خدا بر ایمان مطرح باشد بگذار هر کس ناراحت می شود ، بشود ولی خدا راضی باشد ( تحمل مصائب و مشکلات سخت است ولی در راه خدا از عسل هم شیرین تر است . ) آری برای کسیکه در آتش درد و غم می سوزد ، سوختن حیات اوست البته می بخشید از اینکه من اینها را گفتم چون خودتان معلم وپرورش دهنده ما بودید وخود بهتر می دانید ، شاید یکی از علل آمدن من به جبهه همین بود که نخواستم خودم را فدای خود خواهی و خود بینی های بعضی بکنم و با امدن به جبهه از لجنزاری که بعضی سودجویان وفرصت طلبان در شهر درست کرده بودند وزندگی را خوب خوردن وخوب زندگی کردن می دیدند ، بیرون آمدم ودر محیطی الهی وخدایی قرار گرفتم که دیگر کسی برای مقام ومنصب کار نمی کند و معیار برتری همان ( اِنَّ اَکرمکم عندا… اَتقی کم ) هست وچیزی که در اینجا معنی ندارد ومسئله من و تو است که همه ما هستیم وید واحده ، خدا جبهه را نصیب همه کند وهمه کس توفیق آمدن به جبهه را پیدا کنند البته هر کس بخواهد این توفیق شامل حال او شود اراده میخواهد و بس ولی اگر بخواهیم نیائیم خداون برای این زبان راه توجیه را هم باز گذاشته است ومی توانیم برای خودمان کلاه شرعی درست کنیم وبه هزار بهانه در شهر بمانیم .
ببخشید زیاد سرتان را درد آوردم . می دانم منتظر هستید از اخبار اینجا برایتان بنویسم اول از خودم بگویم وقتی که امدم دیدم توطئه کردهاند که مرا به تهران ببرند ودر آنجا دستم را در پشت میزی بند کنند ؛ خودتان میدانید که تا جنگ با شد من در جبهه ام لذا سریع استعفای خودم را نوشتم و هنوز پرونده سپاهیم تکمیل نشده بود که از سپاه بیرون آمدم وبطور بسیجی (کما فی السابق ) به کارم ادامه دادم . چون دیدم خدمت که خدمت است وبستگی به رنگ لباس که ندارد ولی اگر سپاهی باشم در یک چارچوب واقع خواهم شد ودیگر نمی توانم مثل سابق فعال باشم ؛ با وجود این اگر دیدم برای کارهایم مانعی نباشد وارد سپا ه خواهم شد . (هم اکنون مسئول تخریب قرارگاه کربلا هستم ) ضمناً نامه ای از طرف قرارگاه خاتم الانبیاء نوشتم وآقای قریشی وخباز و عرفانیان را برای مهندسی رزمی ق-کربلا در خواست کردم ودر رابطه با تخریب یا درس دادن واصول اعتقادات نیز میتوانند فعالیت داشته باشند و پیش خودمان کار کنند . انشاء ا… بیائید . این را باید بگویم که جبهه به من وشما احتیاج ندارد این ما هستیم که به جبهه احتیاج داریم. زیر پوشها هم که زحمت کشیده بودید رسید خیلی خوب بود بچه ها خوشحال شدند ودعایتان کردند ؛ خیلی بجا بود دست شما درد نکند به امید پیروزی حق بر باطل و ظهور امام زمان (عج) وطول عمـــــر رهبر کبیر انقلاب ، شیر جماران
علیرضا عاصمی 7/7/62