وصیت نامه شهید عبدالحمید شجاعی برجویی
وصیت نامه شهید عبدالحمید شجاعی برجویی مسئول تخریب منطقه 8 سپاه
( بسم رب الشهداء )
«الذین امنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله باموالهم و انفسهم اعظم درجه عندالله و اولئک هم الفائزون» ( توبه/20 )
در این لحظات آخر که قلم بر روی کاغذ میبرم، چند کلمهای را لازم دیدم که توضیح دهم.
باید بگویم که حرکتکردن من و آمدن در جبهه کورکورانه نبوده؛ بلکه با آگاهی کامل و تنها بهخاطر این است که اسلام در خطر است و برای حفاظت از آن حرکت خود را الزامی میدانستم و چون رضای خدا را در این میدیدم، حرکت کردم. آن رضایی که روزی حسین(ع) آن را درک کرد و ندا سر داد و حرکت کرد و امروز رهبر ما، امام خمینی آنرا فهمیده و ندا سر داد.
یکی از مسائل مهم کنونی خط اصیل است که در روحانیت اصیل مجسم شده است روحانیت موتور حرکت انقلاب میباشد در هر انقلابی اگر روحانیت پیشرو باشد و خط انقلاب از روحانیت گرفته شود این حرکت الهی است و هیچ موقع شکست نمیخورد ولی اگر غیر از این باشد، مسلماً و بهطور حتم این حرکت به بنبست و در نتیجه به سازش کشیده میشود و بحمدلله انقلاب ما به علت اصیلبودن خط فکریاش و داشتن سیاست و عدم شرقگرایی و غربزدگی که در نتیجه همان خط اسلام است، تا به امروز پیش رفته و هیچ جریانی نمیتواند جلو آن را بگیرد.
خدایا ای کاش هزاران جان داشتم و بهخاطر رضای تو در راه امامخمینی(ره) که همان راه اسلام عزیز است میدادم و امیدوارم همواره برای حفظ اسلام فکر کنیم نه چیزی دیگر و با این گروههای ضد اسلامی مبارزه کنیم و آنها را نابود کنیم. جهانگیرو پیروز باد انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی.
امیدوارم من در این راه شهید بشوم. در خاتمه از تمامی دوستان و آشنایانطلب بخشش میکنم. از خواهران و برادران با ایمان میخواهم و به همه توصیه میکنم که قدر امام عزیزمان را بدانید و همیشه نسبت به او مانند سابق وفادار باشید زیرا او تبلور عینی مکتب است.
و اما پدر و مادر عزیزم میدانم که هر پدر و مادری آرزو دارند که فرزندشان نزد خودشان باشد و از آنها دور نشود ولی باید آرزوهای ما جهت دیگری پیدا کند و آن تقویم اسلام باشد و وقتی پای مسئولیت الهی پیش میآید خودتان هم باید قبول داشته باشید که دستور را باید اجرا کرد چون امروز حفظ اسلام واجب است و من و امثال شما و ما همه در این دنیا امانتی هستیم از جانب خداوند و باید این امانت را به صاحب امانت پس بدهیم و جبهه بهترین محل آزمایش برای پس دادن امانت است و این را هم بدانید که وقتی انسان میخواهد با خدا معامله کند باید بهترین چیزی را که دارد تقدیم کند. امروز ما غیر از یک جان ناقابل چیز دیگری نداریم و امیدوارم که خدا قبول کند. اما تو ای کسی که برایم یاوری بودی ولی افسوس که نتوانستم برای تو همسر خوبی باشم اطمینان دارم با وجود تمام علاقهای که نسبت به هم داریم در شهادتم صبر خواهی نمود و در برابر همۀ ناراحتیها و سختیها چون کوه با عزمی راسخ و قوی، مقاومت و استقامت خواهی کرد.
همسرم در اکثر شبها سعی کن نماز شب بخوانی و شبهای جمعه دعای کمیل بخوانی و مرا نیز دعا کنی. همسرم در شهادتم ناراحت نشو چرا که عشق من به شهادت نه این است که تو را نمیخواهم نه… تو جای خویش را در قلبم باز نمودهای اما بدان عشقی جانسوزتر دارم.سعی میکنم عاشق واقعی او شوم چرا که او خود گفته هر که عاشق من بشود او را خواهم داد.
آیا عشقی بالاتر از خدا هم هست. در آخر جنازهام را نزدیکترین جا به قبر شکرالله دفن کنید و تمام بدهکاریهایم را بدهید و طلبکاریها را نگیرید. از برادرم حاجی محمد میخواهم که از هر لحاظ(معنوی ، مادی) به پدرم کمک کند. بچهها را مورد نوازش قرار بده و خودت هم به عبادتت بیفزا و نماز و روزه ات را زیاد کن و پنجشنبهها بر روی قبر شهدا در هر کجا که میخواهی برو. از خواهران و برادران کوچکترم طلب بخشش دارم.
بار خــــــــــــدایا :
اگر لیاقت ندارم، لیاقت و اگر سعادت ندارم، سعادت و گر نه شهادت را نصیبم گردان!
برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 119