واله و شیدا
همیشه به یاد او بود و برایش اشک می ریخت و زمزمه می کرد….
دعای فرج ورد زبانش بود . به گونه ای شگفت انگیز در جستجوی مولایش بود و در حسرت دیدارش ضجه می زد، می سوخت و می-گداخت …. واقعاً واله و شیدای آقایش بود. کسی چه می داند، شاید با انفجار موشک درکنار رودخانه کرخه دیدارش میسر شده بود….
شهید مهندس مصطفی ابراهیمی مجد- مسئول واحد تخریب و گروه مین – ستاد جنگ های نامنظم شهید چمران.
برگرفته از کتاب ” ازدحام انفجار ” نوشته تخریبچی دلاور آقای دکتر احمد مومنی راد عضو هیات علمی دانشگاه تهران
