نفس راحت

نفس راحت

نفس راحت

نفس راحت

یک کپه شده بود. نه ! یک خرمن بود  همه جور چیزی توش پیدا می­شد؛ انواع خمپاره، مین، گلوله، آرپی­جی، نارنجک، توپ و … تخریب­چی با خودش گفت جنسمون جور جوره. هرکسی هرچی بخواد توش پیدا میشه ریز و درشت، سبک و سنگین، حساس و غیر حساس، با ماسوره و بدون ماسوره!

فیتیله را که روشن کرد با سرعت از چاله انفجار دور شد. چند لحظه بعد صدای مهیبی سکوت دشت را شکست. دود غلیظ را که دید آرام نشست و نفس راحتی کشید!

برگرفته از کتاب ” ازدحام انفجار ” نوشته تخریبچی دلاور آقای دکتر احمد مومنی راد عضو هیات علمی دانشگاه تهران