مهمات به شرط چاقو
مهمات به شرط چاقو
از صبح زود کار تخریبچیها این بود! جمع آوری مهمات و گلوله های عمل نکرده. منطقه بین بچه ها تقسیم شده بود. هر کس باید مسیر خودش را پاکسازی میکرد. هرکی هرچی پیدا میکرد اگر میشد حرکتش داد با احتیاط میآوردش تو چاله انفجار، اگر نمیشد و حساس و خطرناک بود، همانجا یک علامت کنارش میگذاشت تا بعد!
درست مثل یک خرمن تره بار درکنار جالیز. حالا دیگر یک خرمن شده بود، همه چی هم توش پیدا میشد، انواع مختلف گلوله، خمپاره، توپ، مین، نارنجک و موشک.
بچه ها که خسته میشدند فرمانده صداش در میآمد؛ حراجش کردم بِبُر و بِبَر از همه رقم به شرط چاقو بِبُر و بِبَر!!
صدای فرمانده نشاط اول کار را برای بچه ها زنده میکرد.
برگرفته از کتاب ” ازدحام انفجار ” نوشته تخریبچی دلاور آقای دکتر احمد مومنی راد عضو هیات علمی دانشگاه تهران