محمد رضا نظافت یزدی فرمانده واحد تخریب تیپ 21امام رضا(ع)

محمد رضا نظافت یزدی فرمانده واحد تخریب تیپ 21امام رضا(ع)

محمد رضا نظافت یزدی فرمانده واحد تخریب تیپ 21 امام رضا(ع)

زندگینامه محمد رضا نظافت یزدی
فرمانده واحد تخریب تیپ 21امام رضا(ع)(سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
روز اول مهر 1343 ه ش خانواده نظافت یزدی شاهد به دنیا آمدن دومین فرزند خویش بود. پدر نام او را محمد رضا گذاشت. محمد از  کودکی ساکت و آرام بود. او علاقه زیادی به دانستن احکام شرع از خود نشان می داد و در این باره از دایی روحانی خود کمک می گرفت . پس از اتمام تحصیلات ابتدایی برای کمک به مخارج خانواده مشغول کار شد.
محمد رضا هر چه بزرگتر می شد ، تواضعش در مقبال پدر و مادر بیشتر می شد، تا جایی که جلو تر از آنها قدم بر نمی داشت و نهایت احترام را در برخورد با آنها رعایت می کرد .وی در دوران انقلاب با این که نوجوانی بیش نبود ، پیوسته با مردم در مبارزات آنها شرکت نمود و پس از پیروزی انقلاب با قصد کمک به مردم محروم در جهاد سازندگی مشغول شد. وی بعد از چندی برای حفظ و حراست هر چه بیشتر از انقلاب، به عضویت سپاه پاسداران در آمد . او در این لباس مقدس بارها راهی منطقه شد و در همین اثنا با دختر دایی خود پیوند زناشویی بست ، اما ازدواج نتوانست حضور او و تلاشش را درجبهه کم کند .
تواضع ، تقید و صفای محمد رضا در جبهه آنچنان دیگران را تحت تاثیر قرار می داد که بسیاری از همرزمانش برای حل مشکلات خود به او مراجعه می کردند ، او علاوه بر فرماندهی گردان تخریب ، سنگ صبور یاران بود. احساس مسئولیت در مورد تربیت معنوی نیروهایش او را وا می داشت که از برنامه های عقیدتی هر چه بیشتر در جهت سازندگی روحی بچه ها استفاده کند .
«محمد» عقیده داشت نیروی تخریب حرف اول را در عملیات می زند و وقتی می تواند به خوبی وظیفه خود را انجام دهد که از جهت معنوی پختگی لازم را داشته باشد .
بعد از حدود سه سال دوران عقد به اصرار فراوان خانواده زندگی مشترک را آغاز کرد. او می خواست شروع زندگی مشترک را تا پایان جنگ به تعویق اندازد ، اما بالاخره تسلیم شد و در مراسمی بسیار ساده عروس خود را به خانه برد و بعد از چند روز مجددا رخت خود را به جانب جبهه کشاند .پای صحبت همرزمانش که می نشینی می گویند .نظافت، حتی در استفاده از جزیی ترین وسایل دقت داشت که مبادا از سهمیه دیگران استفاده کند .و این اخلاق او مختص به جبهه نبود. تقید در کلام، رفتار و در همه سکناتش خود را نشان می داد .
در مدت فعالیتش در جبهه سه مرتبه مجروح شد اما هر بار با حال مجروحیت دوباره به منطقه بر گشت. او هر چه به شهادت نزدیک می شد، خود ساخته تر می شد . آخرین دفعاتی که به مشهد آمده بود ، روی تشک نمی خوابید ، بسیار کم می خورد ، روزها روزه می گرفت و شبها را تا صبح به عبادت می پرداخت .در آخرین مرخصی سعی کرد هر چیزی که ذره ای علاقه او را جلب می کرد از دل بیرون کند ، تمامی عکس هایی را که گرفته بود ، نامه هایی را که در مدت مبارزه در «لبنان» برای همسرش فرستاده بود، از بین برد و وقتی سوال همسرش را شنید، در پاسخ گفت: اگر قرار است شهادت نصیبم شود، می خواهم خالص خداوند را ملاقات کنم .محمد رضا چند روز قبل از شهادت نامه ای برای همسرش می فرستد و در آن تاکید می کند که :تنها به خدا نزدیک شو تا تمامی غمها را فراموش کنی ، از رفتن من هم ناراحت نباش .
این جمله زنگ خطر را در جان همسرش به صدا در آورد . او مطمئن شد که محمد رضا را دیگر نمی بیند .شب عملیات والفجر 8 دوستان «محمد رضا» شاهد مناجات عاشقانه او با خدای خود بودند و او به دوست نزدیک شده بود .
«محمد رضا» در آخرین ساعات زندگی در جهان خاکی مجروح شد ، تیری به دستش اصابت کرد اما به خاطر حفظ روحیه نیروهایش به عقب بر نگشت و عاقبت در ساعت 5 بعد از ظهر روز بیست و دوم بهمن 1364 در هوای دوست تا باغ ملکوتش پر زد و بر دل یاران، غمی ابدی گذاشت .
بدن مطهر شهید محمد رضا نظافت در بهشت رضا آرام گرفت اما خاطراتش هنوز هم بر دل بچه های گردان تخریب تیپ 21 امام رضا (ع) آتش می زند ، چه می شود کرد، با ید سوخت و ساخت .باشد که ما هم مثل یاران آفتاب شویم .
منبع: ” کاش با تو بودم ” نوشته ی رویا حسینی ، نشر کنگره ی بزرگداشت سرداران و 23000 شهیداستان خراسان-1384