لیاقت دیدار

لیاقت دیدار

لیاقت دیدار

 لیاقت دیدار
حدود 5/1 ماه بعد از شهادت چمران توانسته بود به جمع نیروهای او بپیوندد. حسرت دیدار او بر دلش مانده بود. با خودش فکر می کرد اگر چند ماه قبل که او تقاضای اعزام به جبهه را کرده بود موافقت می کردند، او حالا صد بار دکتر را دیده بود و از وجودش بهره برده بود. چه می شد اگر بهانه نمی آوردند و نمی گفتند که اینجا هم جبهه است، اینجا هم نیرو لازم است و اینجا هم سنگری هست که باید حفظ شود؟ این فکرها را که می کرد حسرتش بیشتر و بیشتر می شد. هی با خود کلنجار می رفت و افسوس می خورد. آخرش نتیجه می گرفت دیدن روی او لیاقت می خواست.
برگرفته از کتاب ” ازدحام انفجار ” نوشته تخریبچی دلاورآقای دکتر احمد مومنی راد عضو هیات علمی دانشگاه تهران