عزم وصال

عزم وصال

عزم وصال

الله اکبر از اخلاص و ایمان شان… از آن چهره های متبسم نورانی… از آن همه صداقت و صفا، از آن همه تواضع از آن همه عشق از آن همه شیدایی و شوریدگی … آنان “معبر” را “معبد” و “میدان” را “محراب” دانسته و در آن به نبرد با دشمن درون و برون پرداخته بودند.

و جلوه محبوب ازلی را در آن به چشم حقیقت دیده بودند که این چنین زیبا، دلباخته و شیدا، عزم وصال کرده و آنقدر در آتش تمنای دوست سوخته و گداخته و از درد فراق فریاد کشیده و نالیدند… تا عاقبت شایسته گشتند و رخصت پرواز به عند الله گرفتند.

و اذن دیدار وجه الله را… و بر بال ملائک نشستند و با سیمائی سرخ سرخ سرخ به معراجی خونین تا آنجا رفتند که در “وهم” ما ناید.

 

برگرفته از کتاب مین ها و معبرها نوشته دکتر احمد مومنی راد