روایت عبدالرضا سالمی نژاد از شهید علیرضا خیاط ویس (51)

روایت عبدالرضا سالمی نژاد از شهید علیرضا خیاط ویس

روایت عبدالرضا سالمی نژاد از شهید علیرضا خیاط ویس (51)

خوش سفر 
محبوبه قلعه تکي، همسر شهيد: سفرهاي زيادي نرفتيم اما در عوض آدم بسيار خوش سفري بود. چهار ماه از ازدواجمان ميگذشت که دونفري با اتوبوس و قطار به اصفهان، مشهد، تهران، کاشان، قمصر و قم رفتيم که تمام هزينه هايمان شد هفت هزار تومان. البته پول کمي هم نبود. سفرمان 14 روز به درازا کشيد.  در قمصر مرا برد گلزار شهداي آنجا، سر مزار يکي از دوستانش، فکر کنم شهيد صادقي نام داشت. با دوستان تخريبچي اش حشرونشر زيادي داشت. حتي بسياري از کارهاي عروسيمان را همان بچه ها انجام دادند. مثل سيد موسوي. تلاش داشت که صلة رحم را باقوت هر چه تمامتر با دوستان و نيروهايش داشته باشد. بسياري از دوستانش هم غير اهوازي بودند که مثل شهيد عليرضا عاصمي، هم آنها به خانة ما آمدند و هم ما به خانة آنها رفتيم. توي مسافرتمان هم يک وعده را خانة دوستش اصغر نامي بود که دعوت شديم. او رابطة صميمي و بسيار دوستانه با نيروهايش برقرار کرده بود. زندگي مشترک ما 1 سال و 9 ماه بيشتر طول نکشيد يعني از خرداد 62 تا اسفند 63. صرفنظر از روزهايي که جبهه بود، اگر 5/4 ماه آن را که لبنان بود کم کنيم، چيز زيادي نميماند.
برگرفته از کتاب ” سردار آتش ” نوشته عبدالرضا سالمی نژاد ( صفحه 73)