روایت عبدالرضا سالمی نژاد از شهید علیرضا خیاط ویس (31)
صله رحم
حميدرضا خياط ويس: يکي از خصوصيات خوب عليرضا، توجه خاص نشان دادن به صلة رحم بود. من خانهاي سازماني اما مجردي در فلت بختيار در ابتداي «زيتون کارمندي» داشتم. او هرگاه از جبهه به شهر ميآمد، يکراست پيشم ميآمد تا ديداري تازه کند. بعد پيش خواهرم که حق مادري به گردنش داشت ميرفت و بعد به ويس نزد پدرم ميرفت، اين کار هميشگياش بود، امکان نداشت هرگاه که به مرخصي ميآمد طور ديگري عمل کند.
مرتضي حاجي باقري: يادم ميآيد خياطويس هنوز مجرد بود اما بچههاي متأهل به خاطر دوستي با ايشان و لذت همجواري با او، کمتر به مرخصي ميرفتند وقتي ازدواج کرد و براي مراسم شب عروسي ما را دعوت کرد، بيشتر کنار ما بود تا پيش مهمانها، انگار که دوباره توي نساجي دور هم هستيم.
رسول آقا علي رؤيا وقتي شهيد شد خياطويس به همراه اسماعيل الهاکي، مهدي خلفي، مظفر عقيلي، احمد باوي و بقيه بروبچههاي تخريب به اصفهان آمدند و صفر تا صد کارها را به عهده گرفتند، آنها حتي براي صلهرحم به خانه ما هم سر زدند.