روایت عبدالرضا سالمی نژاد از شهید علیرضا خیاط ویس (29)
روستایی منش
هم به دليل روستايي بودنش که اکنون در شهر به کيا و بيايي رسيده بود و هم به دليل مدرک تحصيلي ديپلمش که اکنون در مهمترين واحد مهندسي جنگ مشغول کار شده بود، علاوه بر آن، همراهي و همنشينياش با فرماندهان اصلي صحنه نبرد و مهمتر از همه فرماندهي بر تعداد زيادي از رزمندگان و فرماندهان گردانهاي تخريب تمامي تيپها و لشکرهاي سپاه که هر کدام از اين عناوين ميتوانست جواني بيست و چند ساله را به خود غرّه کند، اما مثل ديگر فرماندهان جنگ هرگز سادگي،صميميت و خاکي بودن را فراموش نکرد. خودش ميگفت: وقتي امام ما با همه بزرگياش ميگويد، طلبهاي بيشتر نيستم، ما که هستيم که احساس غرور کنيم؟!
ناصر تهراني دايي همسر شهيد: مهمترين ويژگي اخلاقي شهيد خياط ويس تواضع و فروتني و خاکي بودن ايشان بود. اين در حالي بود که او فرمانده تخريب سپاه بوده و يکي از پست هاي رده هاي مهم فرماندهي را بعهده داشت. اکنون پس از آن همه سال وقتي به ياد او مي افتم همان لبخند هميشگي اش در ذهنم برجسته مي شود.
حميدرضا خياط ويس: مغازة پدرم در زمان جنگ بيشتر يک پاتوق براي دوستان و آشنايان بود تا محل کسب. بهخصوص اينکه وقتي عليرضا از جبهه ميآمد، بيشتر جوانان روستا به جمع توي مغازه اضافه ميشدند. اهل ويس چون ميدانستند عليرضا در سپاه خدمت ميکند براي اعزام فرزندانشان به خدمت سربازي از او ميخواستند که او آنها را پيش خودش ببرد. عليرضا به آنها ميگفت: شما بدترين جا را انتخاب کردهايد، اگر دوست داريد فرزندتان را عمودي ببرم و افقي برگردانم در خدمتتان هستم. حرفه من خنثي کردن مين در خطوط مقدم جنگ است.
دکتر محمدرضا درخشان نيا: عادت عليرضا اين بود که اصلاً از کار و مسئوليتش در سپاه و جبههها سخن نميگفت، حتي براي من که هم برادرش بودم و هم همبازي دوران کودکي و نوجوانياش، وقتي از جبهه به ويس ميآمد، ديگر آن سپاهي شجاع يا فرماندهي تخريب نبود. کاملاً ويسي و روستايي تمام عيار ميشد و با همان گفتمان قبلي با مردم و جوانان ويس نشست و برخاست داشت.
نامادري شهيد: او خود را وقف انقلاب کرده بود و از هر فرصتي براي تبليغ اسلام و انقلاب استفاده ميکرد. به همان مقدار که طرفدار انقلاب، جمهوري اسلامي و شخصيتهاي انقلابي از جمله شهيد بهشتي بود، به همان مقدار مخالف فئودالها و زمينخواران بود. از کودکي دوست داشت خلبان شود، حتي در دوران تحصيلات متوسطهاش به رشته رياضي فيزيک تغيير رشته داد تا بتواند به علاقهاش دست پيدا کند. از نظر عاطفي چون مادر نداشت بسيار زودرنج بود با اين حال سعي ميکرد ناراحتيهايش را بروز ندهد. او از نظر جسمي بسيار قوي و مقاوم بود. در اعتقادات به نماز اولوقت و در اخلاق احترام به بزرگتر بسيار اهميت ميداد.