شناسایی
آری برادرم، بیا اینجا کنار این کانال بنشین، یادش بخیر، روزی یکی از این عاشقان، که بعدها مرغ جانش به سرای معشوق پر کشید و رفت… از سکوت تخریب برایم می گفت، او می گفت: “تابستان بود و آفتاب داغ جنوب، ما هر روز پس از نماز جماعت صبح که هوا خنک تر بود از مقّر برای پاکسازی میادین مین راهی میدان می شدیم. جمع خوبی بودیم، بچه ها همه با صفا، صمیمی و با اخلاص بودند.
همیشه قبل از ورود به میدان، وضو می گرفتیم و دعا می خواندیم و آنگاه در دسته های چند نفری و هر دسته به قسمتی از میدان می رفتیم و کار را شروع می کردیم.
البته میدان قبلاً ” توسط بچه ها، شناسایی شده بود، نوع مین ها، تعداد نوارها و خوشه ها، آرایش میدان، توضیحات لازم دیگر هم توسط فرمانده و سرگروه ها به بچه ها داده می شد کار بسیار حساس و خطرناک بود و می بایست با دقت و ظرافت خاصی هر کدام از زمین ها را با توجه به خصوصیات شان به نحوی خاص خنثی می کردیم.
شناسایی برگرفته از کتاب مین ها و معبرها نوشته دکتر احمد مومنی راد
توسط