سی و چهارمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد رضا ایزدی گرامی باد

سی و چهارمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد رضا ایزدی گرامی باد

سی و چهارمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد رضا ایزدی گرامی باد

سی و چهارمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد رضا ایزدی گرامی باد 
زندگینامه شهید محمدرضا ایزدی
شهر قهرمان و شهید پرور شیراز در خردادماه 1341 میزبان کودکی از سلالۀ سرخ شقایق بود . خانوادۀ ایزدی پس از سالها انتظار ، آغوش خود را بر این مسافر کوچکسال گشود و او نیز با اوّ لین  گریۀ کودکانۀ خود  لبخند شوق را بر لبان پدر و مادری نشاند که دستهاشان بوی سبز عطوفت داشت و دلهاشان زلال پاک آینه بود . محمد رضادر چنین حال و هوایی چشم بر آبی آسمان گشود و در سایه سار حمایت و نوازش این دو بزرگوار روزهای کودکی را پشت سر گذاشت .
دبستان وکیلی شیراز در سال 1347 الفبای سادگی و معرفت را به او آموخت و او که دلی مشتاق فراگیری داشت با پشت سر گذاشتن دوران مختلف تحصیل و پس از سالها تلاش و کوشش، موفق به اخذ مدرک دیپلم گردید. فعالیتهای سیاسی وی که سالها پیش از انقلاب از مدرسل راهنمایی برهان شیراز آغاز شده بود در سال 56 و 57 با جدیت بیشتر ادامه یافت و شهید ایزدی در این میان بارها مورد آزار و شکنجه نیروهای خود فروخته ساواک قرار گرفت .وی اندک زمانی قبل از پیروزی انقلاب در شهر بانی شیراز مورد اصابت گلوله های خود فروختگان رژیم قرار گرفت و به شدت از ناحیۀپامجروح گردید.
سردار شهید محمد رضا ایزدی بعد  از طلوع فجر انقلاب به عضویت سپاه پاسداران شیراز در آمد و با گذراندن آموزشهای لازم ، خود را آماده دفاع از اسلام و انقلاب و میهن اسلامی نمود . وی همزمان با آغاز جنگ تحمیلی در هیأت گروههای اعزامی به منطقۀ جنوب ، راهی سوسنگرد گردید  و با پذیرفتن مسؤلیتهای مختلف در چندین عملیات شرکت کرد .این شهید بزرگوار چندین سال متمادی با عنوان مسئول آموزش نظامی خدمات ارزنده ای را در آمادگی و سازماندهی نیروهای بسیجی انجام داد که تلاشهای صادقانه او هنوز بعد از سالها زبانزد همرزمان دلسوختۀ اوست.سردار شهید ایزدی با عنوان مئول محور در حماسۀ جاویدان کربلای 4 شرکت کرد و بعداز روزها تلاش مداوم با تقدیم خون سرخ خویش ،این مهم را بر عهدۀ دیگر همرزمان خود گذاشت . شقایقزار شلمچه در سوم اسفند ماه 1365 بعد از انفجار گلولۀ توپ دشمن ، از قطره قطرۀ خون وی رنگین گردید و این سردار شهید آن گونه که آرزوکرده بود با تنی بی سر ، به دیدار دوست شتافت . پیکر مطهر او چند روز بعد ، در هلهلۀ آتش و اسپند بر دستهای مردم قدر شناس شیراز تشییع و در گلستان دار الرحمۀ این شهر به خاک سپرده شد.
فرازی کوتاه از وصیتنامۀ شهید
عرض ارادتی است به آستان مقدس حضرت ابا عبدالله الحسین (ع) وپدر بزرگوارش حضرت علی بن ابیطالب (ع) : “آیا می شود که من شیعۀ حسین بن علی (ع) و علی بن ابیطالب (ع) باشم و با سر از دنیا بروم ؟”