سی و هشتمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید جواد فریدعلی قلی پور گرامی باد
سی و هشتمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید جواد فریدعلی قلی پور گرامی باد
جواد فرید علی قلیپور در سال 1341 در شهر تبریز در محله باغمیشه در خانواده ای مذهبی چشم به جهان گشود. جواد از همان اوان کودکی علاقه خاصی به سالار شهیدان حسین بن علی(ع) داشت در همان زمان وی در هیئت های حسینی و جلسات مذهبی شرکت می جست و در آن زمان از مجالس دینی و مذهبی درس آزادگی و هجرت و جهاد و شهادت را آموخت. وی در سن 7 سالگی برای آموختن علم و ادب و اخلاق به دبستان فرستادند. او علاقه خاصی به درس خواندن داشت. در همان زمان دوره ابتدائی را با موفقیت پشت سر گذاشت و به دوره راهنمایی راه یافت و در مدرسه راهنمایی ابوریحان مشغول تحصیل شد ولی به علت علاقه خاص به صنعت آهنگری درس خود را نیمه نمام گذاشت و به کارگاه آهنگری رفت و او در آن جا مشغول کار کردن بود که کم کم فریاد مستضعفان و مظلومان در ایران به رهبری امام خمینی(ره) به اوج خود رسید و با صدای تکبیرهای امت حزب الله کاخ ستم و ظلم در هم می جست. جواد هم در میان این امت بپا خاسته بود همیشه در سمینارهای مسلمین در راه پیمایی ها و مجالس مذهبی شرکت می جست. حتی وی در یکی از تظاهرات علیه رژیم طاغوت در اوائل انقلاب در میدان ساعت تبریز مورد تهدید و ضرب و شتم مستشاران آمریکائی قرار گرفته بود ولی این ضرب و شتم ها و ستم ها بر روح پاک و ایمان راسخ او هیچ اثری نگذاشت.
او هم زمان با تشکیل پایگاه های مقاومت، در مساجد فعالیت می نمود و شب ها برای درهم کوبیدن منافقین و دشمنان داخلی انقلاب اسلامی با دیگر برادران در مساجد، به نگهبانی مشغول بود و روزها هم به کار خود می پرداخت.
جواد به وظایف خود آشنا بود و هیچ وقت از نمازهای خود غافل نمی شد و در امور دینی خیلی دقیق و برای آنها اهمیت زیادی قائل بود. او با برادران پایگاه و اعضای مسجد و اهالی محل برخورد اسلامی داشت. در اوخر سال 1359 بود که جنگ تحمیلی عراق به ایران اسلامی شروع شد. او نیز در 13 آذر 1359 از طریق ستاد جنگ های نامنظم(شهید چمران) به جبهه های خوزستان اعزام شد و به محض رسیدن به اهواز برای دیدن دوره های نظامی به شوشتر فرستاده شد. وی با دیگر هم رزمانش به مدت یک ماه دوره های فشرده و چریکی را به وسیله مربیان لبنانی و ایرانی و زیر نظر سردار اسلام شهید چمران آموخت و پس از اتمام دوره، به جبهه های سوسنگرد اعزام شد و در عملیات های پاک سازی سوسنگرد و تپه های الله اکبر شرکت نمود و از ناحیه دست مجروح شد. مدتی در بیمارستان بستری شد و پس از بهبود کامل بار دیگر به یاری هم سنگرانش شتافت و سنگرش را خالی نگذاشت و بار سوم در عملیات های آزادسازی کرخه نور، طراح، سودانیه و دهلاویه(27 شهریور) شرکت نمود و از ناحیه سر زخمی شده و مدتی در بیمارستان و خانه اش بستری شد.
پس از بهبودی کامل بار دیگر به جبهه برگشت و چون مدتی از شهادت سردار اسلام(شهید چمران) می گذشت ستاد جنگ های نامنظم با سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام شد و چون جواد علاقه خاصی به سپاه پاسداران داشت و به آن عشق می ورزید، وارد سپاه شد و لباس مقدس سپاهی را بر تن نمود و در آن جا مشغول خدمت شد. جواد در قسمت حفاظت سپاه خدمت می کرد و شب و روز در آن جا فعالیت می کرد ولی هرگز یاد حماسه های گذشته را در جبهه ها از یاد نمی برد. او می خواست به جبهه برود ولی مسئولین اجازه نمی دادند. ولی او هم چنان اصرار می کرد تا این که در تاریخ 9 تیر 1363 از خانواده خود و دوستانش خداحافظی نمود و بار دیگر برای پیکار و نبرد با کافران به جبهه های نبرد حق علیه باطل اعزام شد. به علت آشنایی به فنون جنگی او را به عنوان مسئول اکیپ گردان تخزیب انتخاب کردند. وی این مسئولیت مهم و سنگین را بنا به وظیفه شرعی و اطاعت از فرمانده قبول کرد و با دیگر برادران هم سنگرش مشغول نبرد با کفار شد و به ندای هل من ناصر ینصرنی حسین(ع) لبیک گفت.
علی قلی پور در تاریخ 15 آبان 1362 در مرحله سوم عملیات والفجر4 به منظور پاک کردن مین ها و جمع کردن شهدا از منطقه عملیاتی و رساندن آن ها به پشت جبهه اعزام شد. وی به همراه 2 رزمنده دیگر مین های خنثی شده را در ماشین جمع کرد و هنگام برگشتن به قرارگاه یک موشک کاتیوشا از سوی دشمن به پهلوی ماشین فرود آمد و مین ها در ماشین منفجر شوند و بر اثر ترکش مین های منفجر شده جواد در سن 21 سالگی به همراه هم رزمانش به سوی پروردگارشان شتافت و در آن جا به شهادت رسید.
پیکر پاکش را در گلزار شهدای عباسی به خاک سپردند.
شهید جواد فرید علیقلی پور از تبریز
دین اسلام یعنی دین قیام، یعنی دین مبارزه، یعنی دین امتحان. اگر کسی بخواهد زیر سایه اسلام زندگی کند هیچ امکان ندارد مگر این که شهید بدهد و یا اینکه خون بدهد.