سی و نهمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید مهدی لیث گرامی باد
سی و نهمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید مهدی لیث گرامی باد
مهدی لیث خوراسگانی
فرزند عباسعلی و توران در اول اردیبهشت1339ش در خانواده ای مذهبی در شهر خوراسگان در شرق اصفهان به دنیا آمد. در دوران کودکی، خانواده اش به محله خواجوی اصفهان آمدند و در یک خانه کوچک قدیمی سکونت گزیدند. وی تحصیلات خود را تا مقطع دیپلم ادامه داد.
در حوادث دوران انقلاب اسلامی بسیار فعال بود و در راهپیمائی ها و تظاهرات شرکت می جست.
مهدی پس از انقلاب اسلامی جذب کمیته دفاع شهری اصفهان شد و شبانه روز برای حفظ امنیت شهر در تلاش و کوشش بود و در مأموریت های گوناگون کمیته شرکت می کرد و عناصر ضد انقلاب را دستگیر می کرد و در گشت شبانه در شهر و حفاظت از مراکز و تأسیسات حساس فعالیت داشت.
مهدی با جوانانی که جذب گروههای ضد انقلاب شده بودند، مناظره و بحث می کرد و یکبار هم از سوی آنان مورد ضرب و جرح قرار گرفت و زخمی شد؛ ولی دست از هدایت و راهنمایی آنان برنمی داشت. پس از آن که کمیته دفاع شهری به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تبدیل شد، وی نیز به عضویت سپاه درآمد. مهدی پس از یک دوره آموزشی در پادگان 15 خرداد در سال 1359ش برای مبارزه به ضدانقلاب به کردستان رفت و پس از مدتی به اصفهان بازگشت. مهدی در پایان سال 1360ش برای عملیات فتح المبین به جبهه های جنوب رفت.
وی پس از پیروزی عملیات فتح المبین به لشکر نجف اشرف رفت. به زودی شایستگی وی برای احمد کاظمی فرمانده لشکر شناخته شد و او را به عنوان فرمانده واحد تخریب لشکر انتخاب کرد. مهدی با تلاش گسترده ای به آموزش نیروهای واحد تخریب پرداخت.
وی در انتخاب نیروها دقت زیادی داشت و کسانی را که شجاع و باجرأت بودند انتخاب می کرد و به دقت آنان را آموزش می داد. وی می گفت که نیروهای تخریب باید بدانند که مسئولیت خطیر و ظریفی دارند و باید بسیار دقیق و هوشمند باشند؛ زیرا با یک اشتباه، خود و دیگران را به خطر می اندازند.
مهدی در عملیات بیت المقدس و آزادسازی خرمشهر حضور پیدا کرد. وی در عملیات رمضان نیز شرکت نمود و واحد تخریب لشکر نجف را به خوبی فرماندهی کرد و در خنثی کردن میادین مین دشمن بعثی نقش مهمی داشت.
وی در همین عملیات در منطقه پاسگاه مرزی زید زخمی شد و یک ترکش به بالای قلب وی اصابت کرد. مهدی پس از مجروحیت با اصرار یکی از نیروهای تحت امر خود به بیمارستان شهید بقایی اهواز برده شده، هنگامی که پزشکان از او عکس گرفتند، متوجه شدند که نیاز به عمل دارد؛ ولی مهدی گفت: الان وقت مناسبی نیست و در فرصت مناسب عمل خواهم کرد.
پس از عملیات رمضان لشکر نجف مأموریت پیدا کرد تا در منطقه عملیاتی موسیان در آبان1361ش شرکت کند. مهدی با اینکه زخم هایش خوب نشده بود، در این عملیات حضور پیدا کرد و شبانه روز در شناسایی میادین مین و آماده کردن معابر برای رزمندگان اسلام تلاش فراوانی داشت.
شهادت
مهدی در مرحله سوم عملیات محرم شرکت کرد و شب شهادتش به همراهان خود در سنگر تخریب گفت که فردا صبح من شهید یا زخمی می شوم.
به حاج احمد کاظمی فرمانده لشکر بگویید محمودی معاون مسئول تخریب، فرمانده خوبی برای این واحد خواهد شد. فردا صبح 16/8/1361 در حوالی پاسگاه بیات در منطقه موسیان در حال توجیه نیروهای تحت امر خود بود که ناگهان گلوله ای به زمین خورد و ترکش آن به پشت سر مهدی اصابت کرد و او را به شهادت رساند. پیکر پاک این شهید به اصفهان منتقل و در گلستان شهدا در قطعه محرم1، ردیف4، شماره23 به خاک سپرده شد.
سیره اخلاقی شهید
مهدی فردی باهوش و با جرأت و نترس و بسیار تیزبین بود. و از نوجوانی به نماز اول وقت اهمیت می داد. وی اهل ورزش و فردی خنده رو و شوخ طبع و شاد و در عین حال بسیار ساکت و کم حرف و اهل مطالعه بود. در مواقع مناسب هنگام نگهبانی کتابهای دینی مطالعه می کرد. اهل گذشت و ایثار و فداکاری بود و نسبت به نیروهای تحت امر خود بسیار مهربان بود و دقت و مراقبت فراوان در آموزش و تغذیه و سلامت آنان داشت.
به یاد دل اقیانوسی شهید مهدی لیث
هرو قت اورا می دیدیم یک گوشه ای از بدنش ترکش خورده بود .یا دستانش یا پاهایش ،خلاصه جای سالمی در بدنش وجود نداشت .جالب اینکه ،اگر در طول هفته هم ترکش نمی خورد خبر می آوردند که آقا مهدی با موتور خورده زمین و سرو صورتش زخمی شده !همه بچه های منطقه خیلی دوستش داشتند.
