سی و ششمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد رضا فطرس گرامی باد
سی و ششمین سالگرد شهادت تخریبچی شهید محمد رضا فطرس گرامی باد
شهید محمدرضا فطرس در سال ۱۳۴۳ در خرمآباد چشم به جهان گشود.
در بخشی از وصیتنامه این شهید آمده است: بسمالله الرحمن الرحیم با درود به شهدای انقلاب اسلامی من اعلام میکنم که تا آخرین قطره خونم طرفدار جمهوری اسلامی بوده و هستم.
چند کار از دوستان میخواهم برایم انجام بدهند یکی اینکه پدر و مادرم را دلداری بدهند و به آنها بگویند که چه سعادتی نصیب من شده هرچند که نمیشود مرا شهید گفت چون لیاقت این را ندارم.
دوم اینکه برایم قرآن بخوانید تا میتوانید قرآن بخوانید چون خیلی محتاج به قرآن هستم.
حرف بعدی من این است که اگر خواستند پولی به خانوادهام بدهند حتماً بدانند که این پول را بهحساب جبهههای جنگ بریزند دیگر اینکه به خدا قسم من این راهی را که رفتم بهدلخواه خودم رفتم و هیچکس نه مرا بهزور فرستاده و نه چیز دیگری بوده و نه اجباری و خودم چون عشق به اسلام داشتم و همیشه میخواستهام یک خدمتگزار در راه اسلام باشم و دوست داشتم خدمتی در راه اسلام بکنم بهترین راهی را که پیدا کردهام همین راهی است که الان رفتهام و هیچکس فکر نکنم راهی بهتر از این پیدا کند.
و پیشنهادی که به بقیه دوستان و برادران دارم این است که اگر میخواهند خدمتی در راه اسلام بکنند این است که اسلام را یاری بکنند.
یکچند کلمهای هم با پدر و مادرم صحبت دارم که مادر و پدر عزیز مرا ببخشید که نتوانستم وظیفه فرزندیم را بجا بیاورم.
پدر و مادر ناراحت نباشید و شکایت نکنید که چرا من رفتم شما باید بقیه فرزندانتان را در راه خدا بدهید.
پدر و مادر به برادرانم یاد بدهید که مرد باشند و در مقابل سختیها بایستند.
به آنها بگوئید که مرد اسلام باشند و بگوئید که شهادت و شهید چه اجری دارد مادر، به خواهرم بگوئید که زینب گونه باشد شما بگذارید که همه فرزندانتان فدای اسلام شوند. بگذارید فرزندانتان فرزند اسلام باشند نه فرزند شما، بگذارید همه فرزندانتان در راه اسلام فدا شوند و این فدا شدن خونین بهترین نوع زندگی است، زندگی ابدی است زندگی خونین، مرگ سرخ به از زندگی ننگین است…
مادرم مهم نیست که من رفتم، مهم این است که بعد از رفتنم شما باید وظیفه مرا انجام بدهید، من رفتم به سعادت خود رسیدم ولی شمایید که باید زینب گونه باشید. شمایید که باید اسلام را تبلیغ کنید چون چشم امید همه مردم به خانوادههای شهدا است حتی نمیدانم شما بدانید یا نه خانوادههای شهدا خیلی مقام والایی دارند، مادر شهید خیلی مقام والایی دارد و همچنین در کنار این مقام والا وظیفه سنگینی بر عهدهاش است.
اگر گریه میکنید برای امام حسین (ع) گریه کنید، برای مظلومیت امام حسین (ع) گریه کنید برای مظلومیت جمهوری اسلامی گریه کنید. برای مظلومیت شهید بهشتی گریه کنید.
دوستان عزیز شماییکه روز و شب برای اسلام زحمت میکشید تمام کسانیکه این مطلب را میشنوید بیایید بجای اینکه همیشه در فکر این باشیم که ببینیم چه کسی چکار کرد چه کسی چه کار اشتباهی کرد بجای این بیاییم دشمن اصلی را که آمریکا است را بشناسیم برویم جلوی ورود آنها را از راههای مختلف بگیریم چند تا وصیتم در رابطه با خودم داشتم من خیلی دوست داشتم شهید بشوم امیدوارم که نصیبم بشود یکی اینکه تکهتکه شوم و دیگر اینکه تشنه بمیرم و یا تکهتکه بشوم (در اینجا شهید به گریه میافتد و با گریه ادامه میدهد) دوست داشتم حداقل دستهایم قطع شود و آنگاه شهید بشوم و آنگاهکه در روز قیامت پیش علیاکبر و ابوالفضل شرمنده نباشم من که کاری نکردهام برای اسلام خدایا این سعادت را نصیب من بکن. برایم سنگ قبر بزرگ هم نگیرید ساده باشد ولی اگر هم ساده بود حتماً روی سنگ قبر کلمه (ف ۳) را بنویسید که معنی آنرا در آخر برایتان میگویم دیگر اینکه اگر میشود مرا با لباسهایم خاک کنید و نمازم را هم آقا احمد طاهری (یکی از روحانیون خرمآباد) بخواند.
همیشه یادتان باشد نماز شب را بپا دارید و برای فرج امام زمان (عج) دعا بکنید نماز فرج امام زمان (عج) را همیشه بخوانید در نمازها در مجالس مذهبی در نوحهخوانیها همیشه برای سلامتی امام و طول عمرش دعا کنید.
این فقرا و مستمندان را فراموش نکنید به آنها صدقه بدهید به فقرا و مستمندان کمک کنید دیگر اینکه تمام دوستان و تمام مسلمانان از یکدیگر خرده بدل نگیرند تا میتوانید بین همدیگر وحدت را زیاد کنید که در سایه وحدت است که پیروزی به دست میآید و دیگر چون دعای مؤمن در حق مؤمن همیشه مستجاب است همیشه در حق همدیگر دعا کنید، از مکروهات پرهیز کنید و به مستحبات رو بیاورید وآنها را هم انجام بدهید من نمیدانم با چه زبانی طلب آمرزش و مغفرت کنم از خدا، زیرا گناهان من خیلی زیاد است.
همان (ف ۳) یعنی فدایی سه هدف، فدایی خدا، فدایی قرآن، فدایی خمینی، فدایی این سه هدف اگر خدا قبول کند.
خدایا خون مرا از جمله خونبهایی که در راه تو ریخته شده قرار بده خدایا فرج امام زمان (عج) را نزدیک گردان.
والسلام-محمدرضا (مهدی) فطرس-۲۴/۱۱/۱۳۶۱
شهید فطرس در ۲۱ اسفند ۱۳۶۳ در عملیات بدر به درجه شهادت نائل شدند.
نگاهی به زندگی و شهادت محمدرضا فطرس از شهدای قرآنی لرستان
محمدرضا فطرس از شهدای قرآنی لرستان قرآن خواندن را از امور جاری روزانهاش به حساب میآورد، حدود ۵۰۰ جلد كتاب مذهبی در کتابخانهاش داشت. شب را حتماً با وضو میخوابید و اكثراً به نماز شب برمیخواست و علاوه بر روزهای دوشنبه و پنجشنبه خیلی از روزهای دیگر را روزهدار بود و كمك و صدقه را از كارها و وظایف روزمره خویش میدانست.
به گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) از لرستان، شهید محمدرضا فطرس در سال ۱۳۴۳ در شهر خرمآباد در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پدر وی كارمند ساده اداره بهداری و یكیاز خادمین دربار حسین بن علی(ع) است كه عمری رادر راه خدمت به اسلام و مدیحهسرایی ائمهاطهار(ع) صرف كرده است.
شهید محمدرضا فطرس فرزند اول خانواده خود بود كه بقیه اعضای خانواده ازجمله مادر مریضش بینهایت به وی عشق میورزیدند.تحصیلات خود را با پایینترین امكاناتی كه در اختیار داشت در دبستانهای مختلف خرمآباد نیمه تمام گذاشته بود و در عین آگاهی در سال ۱۳۵۷ با ترك كلاس درس به صفوف انقلابیون اسلامی پیوست و از همان زمان فعالیت خود را آغاز نمود تا اینكه توسط وابستگان شرق و غرب در حین توزیع و پخش اعلامیه از راه دور هدف قرار گرفته و از ناحیه پا مجروح شد.
پس از مدت زمانی اندك تقریباً بهبود یافت مجدداً اقدام به فعالیت مینماید و در گرماگرم انقلاب پیروزمندانه به پیش میتاخت.
شروع پانزدهمین بهار زندگیش مصادف با اولین بهار آزادی انقلاب بود و همزمان با پیروزی انقلاب شكوهمند اسلامی بهطور افتخاری جذب ارگانهای اسلامی شد.رفته رفته با صداقتی كه داشت جای خود را بین یاران اسلام و امام و جوانان باز كرد.
عشق به الله چنان رضا را احاطه كرده بود كه در حالیكه میتوانست لااقل برای استراحت شب زیراندازی داشته باشد بهیاد مستمندان و آوارگان روی زیلو و فرش میخوابید و آنها را به رختخواب ترجیح میداد.
شب را حتماً با وضو میخوابید و اكثراً به نماز شب برمیخواست و اضافه بر روزها دوشنبه و پنجشنبه خیلی از روزهای دیگر را روزهدار بود كمك و صدقه را از كارها و وظایف روزمره خویش میدانست و بههمین منوال زندگیش گذرا بود تا زمانیكه به فرمان امام در سخنی تاریخی سازش مبنی بر تشكیل ارتش بیست میلیونی(بسیج) عضویت این ارگان را پذیرفته و با شروع جنگ تحمیلی راهی جبهههای حق علیه باطل شد.پس از مدتها دوری از درس به خواست خانواده جهت امتحان و اخذ مدرك دیپلم مبادرت به ادامه درس خواندن نمود و با تائید منطقه از وی امتحان درسی بهعمل آمد كه نتیجتاً از دبیرستان شهید مطهری(ملك الشعرای بهار) خرمآباد موفق به اخذ دیپلم اقتصاد شد.
مدتها عضو افتخاری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را برای خود رویا میدانست تا با همكاری دوستان توانست به رویای خونین خویش برسد و در سپاه پاسداران مشغول به خدمت افتخاری شد.
علاقه او نسبت به رزم بهحدی بود كه در ضمن اینكه فنون نظامی را فرا میگرفت مبادرت به آموزش در كلاسهای اسلحهشناسی نمود.در سال ۶۲ بهعنوان پاسدار رسمی به جمع برادران جانباز پیوست.چنانچه حتی زندگی خصوصی ایشان هم در دوستانش ادغام شد و فقط او عاشق خدا،عاشق اسلام و عاشق سپاه بود حتی عقیدهاش این بود كه یك هدف الهی است و نمیشود از سپاه بهعنوان شغل استفاده كرد با اینكه خود را حزب رستگار و پیروز خدا كرده بود خود را حزب الهی نمیدانست و همیشه میگفت من لایق حزبالله بودن نیستم و ایمان داشت كه فقط حزبالله امام است و امثال من فقط میتوانیم طرفدار حزبالله باشیم.
اوقات بیكاریاش به مطالعه كتب مذهبی و در مراسمهای دعای كمیل، ندبه و توسل و دستهجات عزاداری سالار شهیدان میگذراند.
به پیروی از پدرش به مدیحهسرائی پرداخته بود دوستانش را همیشه به صداقت اسلام و دوری از نفاق و قبول وحدت راهنمایی میكرد و همیشه راهنمای آشنایان و نزدیكان بود.
هر فرصتی كه پیش میآمد جمع حاضر را به تصحیح قرائت حمد و سوره نماز مینمود احادیث وی را كه حفظ كرده بود در موراد مختلف بهكار میبرد و از آنها برای راهنمایی افراد بهكار میبرد و در رفتارهایش از شیوههای بزرگان دین استفاده میكرد.
مادر بیمارش را همیشه برای شهادتش آماده میساخت و از وی میخواست در شهادتش گریه نكند.رضا میگفت مادر اگر من شهید شدم برایم گریه نكنید و اگر نتوانستی خودداری كنی برای امام حسین(ع) و مظلومیت امام حسین(ع) گریه كنید.او میگفت برای مظلومیت جمهوری اسلامی گریه كنید برای مظلومیت دكتر شهید بهشتی گریه كنید كه مظلومانه به شهادت رسید. او میكوشید تا هر عنوانیكه بیشتر بندگیش را به خدا ثابت كند در امضایش بگنجاند.ازجمله همیشه كلمههای(عبدالله عاصی) و (مهدی منتظر قائم) را شعار خود میدانست و همچنین كلمه(ف۳) را كه بهمعنی فدایی سه هدف(خدا، قرآن، امام خمینی) تفسیرش نموده بود امضا او را مزین میكرد.عمیقاً عاشق و دلباخته نوشتههای شهید گرانقدر آیتالله دستغیب بود و توصیهاش به دوستان مطالعه كتابهای این بزرگوار بود.
قرآن خواندن را از امور جاری روزانهاش به حساب میآورد.حدود ۵۰۰ جلد كتاب مذهبی كه متشكل شده از كتابهای شهید آیتالله دستغیب بهطوركامل، اصول كافی، انواع تفاسیر قرآن و كتابهای گوناگون به چاپ رسیده از سپاه و ارگانهای مختلف و سری آثار معلم شهید مطهری و دیگر كتابهای اسلامی بود.
كتابخانه كوچكش پنجرهای بود به دریای بیكران اسلام از ویژگیهای خصوصی رضا چهره نورانی و بشاش و خندان او بود كه كمتر اتفاق میافتاد كه ناراحت باشد.در سنگر پُررمق حزب جمهوری اسلامی كه بیشك نای و توان اسلام است همسنگر شهید گرامی حجتالاسلام رحیمی بهشمار میرفت و فعالیت بسزایی مینمود.ضرباتی كه بر بدن تنومندش میامد و برایش قابل تحمل نبود حادثه انفجار دفتر حزب جمهوری و شهادت یاران و نخستوزیری برایش قابل تحمل نبود.
از دیگر حوادثی كه ایشان را متاثر مینمود هیاهوی كذائی بنیصدر خائن بود زیرا مدتها پیش از عزل این خائن بنا بر آگاهیهایی كه داشت اخبار جنایتها و خیانتهای او را میدانست ولی با صداقتی كه نسبت به امام و اسلام داشت بنا به فرمان خاموش ماند و از اینكه دستهایش را از طریق لسان بسته میدید زجر میكشید.
منافقین ایشان را بهخوبی شناخته رضا هم برای آنها مشكلساز بود و همیشه با بدی از آنها یاد میكرد.دوستانش را بسیار دوست میداشت زیرا با بررسی و مرور بر زندگی و اعتقاد و ایمان آنها را سنجیده و انتخاب میكرد و واقعاٌ به قبولشدگان در این بوته آزمایش عشق و علاقهای خاص داشت.
خانه محقر پدرش پایگاه دوستان و محفل یاران حزبالله بود كه در این گرداگرد یاران گفتوگوهایش خدا، قرآن و امام بود و هیچوقت جنگ را فراموش نمیكرد و پیروزی را زمزمه میكرد.
با شركت فعالانه خود در عملیاتهای موفقیتآمیز رمضان والفجر یک، خیبر و بدر مدرسه خوبی برای خداجویان حقطلب شده بود كه در عملیات بزرگ خیبر این سعادت نصیب او شد كه از ناحیه پا مجروح گردد كه بلافاصله به پشت جبهه منتقل و بعد هم به شیراز اعزام میگردد در مدتیكه در بیمارستان بود بیمارستان را برای خود قفس میدانست و براین اساس از بیمارستان گریخته و دوباره راهی جبهه گشت.
عاقبت در روز ۲۱ اسفندماه سال ۶۳ همانطور كه آرزو داشت و از خدایش خواسته بود در عملیات پیروزمند بدر بنا بقول دوستان پس از كسب افتخاراتی در ۲۱ بهار عمرش به بالاترین اهداف قلبی خود كه همانا دیدار معبود و لقای الله بود با لبی تشنه به عروج هجرت كرد و با غرور به زندگیش نوید پیروزی سر داد.
شهید محمدرضا فطرس مظلوم بود.مظلوم شهید شد و مراسم عزایش با كمال مظلومین و سادگی برگرار شد و جسد وی در بیابانهای گرم جنوب در خاك عراق جهت نمایاندن راه كربلای حسینی به زوارین به یادگار ماند و بهعنوان شهید مفقودالاثر از طریق ارگانها اعلام گشت و به این نحو پرونده زندگی سردار رشید عملیاتهای شكوهمند رمضان پیروز و والفجر ۱، فاتح خیبر و غرورآفرین بدر و فرمانده واحد تخریب تیپ امام حسن(ع) بسته و چراغ راه هدایت و سعادت بندگان مخلص خدا گشت.
وصیتنامه شهید فطرس
بهدرستیكه خداوند خریداری میكند از مومینن مالها و جانهایشان را به بهای بهشت به آنانیكه در راه خدا كشته میشوند.
چند كلمهای وصیت دارم كه بهصورت نوار برای شما بیان میكنم.این چند كلمه وصیتنامه من، من حقیر محمدرضا فطرس كه دوست داشتم مهدی نامم باشد، هوادار حزبالله و خاك پای روحالله…
بسم الله الرحمن الرحیم
با درود به شهدای انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی و شهدای جنگ تحمیلی بالاخص با درود به ۷۲ تن از شهدای جمهوری اسلامی مخصوصاً دكتر محمدحسین بهشتی من اعلام میكنم كه تا آخرین قطره خونم طرفدار جمهوری اسلامی بوده و هستم و من امیدوارم در هر لحظه از زمان از هر قشر از توده مردم و هركس باید هوادار حزبالله باشد و از آن پشتیبانی كند كه همین اینها بودند كه انقلاب را از شهر اجانب حفظ كردند همین حزبالله بودند كه در زمان لیبرالها انقلاب اسلامی را حفظ كردند.همین حزبالله بود كه در اول شروع جنگ تحمیلی پیشروی مزدوران بعثی را گرفت.بعضی از افراد در جامعه هستند كه سعی دارند چهره حزبالله را مخدوش نمایند كه من امیدوارم با هوشیاری مسئولین آنان هم دستشان كوتاه شود (انشاءالله)
چند كار میخواستم كه از دوستان میخواهم برایم انجام بدهند یكی اینكه پدر و مادرم را دلداری بدهند و به آنها بگویند كه چه سعادتی نصیب من شده هرچند كه نمیشود مرا شهید گفت چون لیاقت اینرا ندارم.دوم اینكه برایم قرآن بخوانید تا میتوانید قرآن بخوانید چون خیلی محتاج به قرآن هستم.
حرف بعدی من این است كه اگر خواستند پولی به خانوادهام بدهند حتماً بدانند كه این پول را به حساب جبهههای جنگ بریزند دیگر اینكه به خدا قسم من این راهی را كه رفتم به دلخواه خودم رفتم و هیچكس نه مرا به زور فرستاده و نه چیز دیگری بوده و نه اجباری و خودم چون عشق به اسلام داشتم و همیشه میخواستهام یك خدمتگذار در راه اسلام باشم و دوست داشتم خدمتی در راه اسلام بكنم بهترین راهی را كه پیدا كردهام همین راهی است كه الان رفتهام و هیچكس فكر نكنم راهی بهتر از این پیدا كند.
و پیشنهادی كه به بقیه دوستان و برادران دارم این است كه اگر میخواهند خدمتی در راه اسلام بكنند این است كه اسلام را یاری بكنند.یك چند كلمهای هم با پدر و مادرم صحبت دارم كه مادر و پدر عزیز مرا ببخشید كه نتوانستم وظیفه فرزندیم را بهجا بیاورم.پدر و مادر ناراحت نباشید و شكایت نكنید كه چرا من رفتم شما باید بقیه فرزندانتان را در راه خدا بدهید.پدر و مادر به برادرانم یاد بدهید كه مرد باشند و در مقابل سختیها بایستند.به آنها بگوئید كه مرد اسلام باشند و بگوئید كه شهادت و شهید چه اجری دارد، بكوشید كه واژه شهادت چهقدر بزرگ است مادر، به خواهرانم بگوئید كه زینبگونه باشند یاد بدهید كه فرزند اسلام باشند.شما بگذارید كه همه فرزندانتان فدای اسلام شوند.بگذارید فرزندانتان فرزند اسلام باشند نه فرزند شما، بگذارید همه فرزندانتان در راه اسلام فدا شوند و این فدا شدن خونین بهترین نوع زندگی است، زندگی ابدی است زندگی خونین، مرگ سرخ به از زندگی ننگین است…
مادرم مهم نیست كه من رفتم، مهم این است كه بعد از رفتنم شما باید وظیفه مرا انجام بدهید، من رفتم به سعادت خود رسیدم ولی شمائید كه باید زینبگونه باشید. شمائید كه باید اسلام را تبلیغ كنید چون چشم امید همه مردم به خانوادههای شهدا است حتی نمیدانم شما بدانید یا نه خانوادههای شهدا خیلی مقام والایی دارند، مادر شهید خیلی مقام والایی دارد و همچنین در كنار این مقام والا وظیفه سنگینی بر عهدهاش است.امیدوارم این وظیفه سنگین خودتان را بهنحو احسن انجام دهید.دیگر اینكه مادر یاد بگیر از این مادرهای شهدا مبادا گریه كنی شما خانواده پدر، مادر و برادران گریه نكنید كه همین گریه نكردن شما تیری است بر قلب ابرقدرتهای شرق و غرب و مبادا گریه كنید، اگر گریه میكنید برای امام حسین(ع) گریه كنید، برای مظلومیت امام حسین(ع) گریه كنید برای مظلومیت جمهوری اسلامی گریه كنید. برای مظلومیت شهید بهشتی گریه كنید، مادر تو از مادر سعید یاد بگیر روحیه او را ببین و خودت را مثل او بكن.بهراستی كه من مادر سعید را خیلی دوست داشتم حتی میتوانم بگویم كه مادر دوم من بود.
برادرها حسین و محسن شما باید در راه اسلام قدم بردارید سعی كنید در مكانهایی كه فعالیتی میتوانید بكنید بهنفع اسلام و بهنفع جمهوری اسلامی حتماٌ فعالیت بكنید و اگر بتوانید فعالیت بكنید و نكنید، در قبال جمهوری اسلامی در روز قیامت مسئول هستید و از شما سؤال خواهد شد حسین و محسن و تمام كسانیكه این سخن را میشنوید شما مسئول هستید در قبال اسلام اگر كتابهای شهید دستغیب را مطالعه نكنید و آنها را بهكار نبندید چون شهید دستغیب اسلام واقعی را به زبان ساده در اختیار تمام مردم قرار داده است.مسئول هستید اگر این كتابها را نخوانید.
مادر همانطور كه گفتم خواهرم را زینبگونه بزرگ كن وقتی بزرگ شد به او امكان بدهید كه بتواند در تمام مكانهای سیاسی و مذهبی فعالیت بكند.
چند كلمه هم با اقوام سخن دارم، من مقداری كدورت از اقوام دارم یعنی مقداری گلایه دارم كه بعضی از آنها یك انحرافاتی داشتند به طرف افراد فراری من میخواهم به آنها بگویم اگر تاكنون اشتباهی داشتم از روی ناآگاهی بوده ولی از الان به بعد همه چیز مثل روز روشن است و احتیاجی به توضیح ندارد یعنی اگر كسی باز هم یك كلمه برخلاف جمهوری اسلامی صحبت بكند كافر است و در روز قیامت باید جواب بدهد.من این حرف را برای آنها میگویم.من میگویم به دامن اسلام بیائید كه اسلام برای شما همه چیز است تاكید میكنم كه به دامن اسلام بیائید كه اسلام برای شما همه چیز است.همانطور كه برای من بود و به دامن اسلام آمدن هم چیزی جز اطاعت از فرامین امام نیست فرامین امام را حتماً اجرا كنید.
دوستان عزیز شما روز و شب برای اسلام زحمت میكشید تمام كسانیكه این مطلب را میشنوید بیائید بهجای اینكه همیشه در فكر این باشیم كه ببینیم چه كسی چهكار كرد چه كسی چه كار اشتباهی كرد بهجای این بیائیم دشمن اصلی را كه آمریكا و شوروی است بشناسیم برویم جلوی ورود آنها را از راههای مختلف بگیریم برویم جلوی این گروهك حزب توده را بگیریم كه فعالیتش زیاد شده برویم جلوی آنها را بگیریم دنبال این نباشیم كه فلانی چهكار كرد كه همین سرگرم كردن شماست همین خودش یك گناهی است و ضمناً اگر كسی اشتباهی كرد شما نباید بگوئید و آنرا در جاهای دیگر اعلام كنید كه خداوند ستارالعیوب است چرا تو كه بندهاش میباشی چرا اینكار را نمیكنی؟ این اشكال دارد اگر راز كسی را جای دیگر بیان كنیم.
از نظر اسلام امام جعفر صادق(ع)میفرماید اشكال ندارد اگر كسی راز مسلمانی را یا بنده خدائی را جای دیگر اعلام كند.دوستان حرف دیگرم این است كه هیچوقت از حرفهای منافقین كه به شما برچسب میزنند نرنجید كه اینها با این برچسب زدنهایشان میخواهند شما را دلسرد كنند و جز این هم كاری ندارند و نمیتوانند كاری بكنند.الحمدالله كوبیده شدهاند و هیچ راهی ندارند جز نفاق انداختن بین مسلمانان و دلسرد كردن آنها برادران و خواهران و آنهاییكه در ارگانها خدمت میكنید هیچگاه دلسرد نشوید اگر در كارهایتان مشكلی پیش میآید شما ناراحت نشوید چون اینها همه امتحان خداوند است و خداوند شما را بهوسیله مشكلات امتحان میكند صبرتان چهقدر است، صبرتان زیاد باشد از خانواده شهدا یاد بگیرید كه خانوادههائیكه ۱۰،۹،۸ شهید از فرزندانشان دادهاند ولی باز هم صبر دازند به امید پیروزی صبر داشته باشید.
چند تا وصیتم در رابطه با خودم داشتم من خیلی دوست داشتم شهید بشوم امیدوارم كه نصیبم بشود یكی اینكه تكهتكه شوم و دیگر اینكه تشنه بمیرم و یا تكهتكه بشوم(در اینجا شهید به گریه می افتد و با گریه ادامه میدهد) دوست داشتم حداقل دستهایم قطع شود و آنگاه شهید بشوم و آنگاه كه در روز قیامت پیش علیاكبر و ابوالفضل شرمنده نباشم من كه كاری نكردهام برای اسلام خدایا این سعادت را نصیب من بكن.اینرا بدانید كه اگر قبر مرا میخواهید بكنید اگر امكان دارد نزدیك قبر سعید و احمد (از دوستان شهید) بكنید برایم سنگ قبر بزرگ هم نگیرید ساده باشد ولی اگر هم ساده بود حتماً روی سنگ قبر كلمه (ف۳) را بنویسید كه معنی آنرا در آخر برایتان میگویم دیگر اینكه اگر میشود مرا با لباسهایم خاك كنید و نمازم را هم آقا احمد طاهری (یكی از روحانیون خرمآباد) بخواند.
چند وصیت هم به تمام دوستانم داشتم اول اینكه پشتیبان امام و روحانیت باشند.پشتیبان امام و روحانیت است باشید كه جز امام و روحانیت كسی را یاری به ثمر رساندن این انقلاب نیست.همین امام و روحانیت بودند كه تا حالا رساندنش و انشاءالله این انقلاب را به دست امام زمان(عج) خواهند داد.همیشه یادتان باشد نماز شب را بپا دارید و برای فرج امام زمان(عج) دعا بكنید نماز فرج امام زمان(عج) را همیشه بخوانید در نمازها در مجالس مذهبی در نوحه خوانیها همیشه برای سلامتی امام و طول عمرش دعا كنید.این فقرا و مستمندان را فراموش نكنید به آنها صدقه بدهید به فقرا و مستمندان كمك كنید دیگر اینكه تمام دوستان و تمام مسلمانان از یكدیگر خرده به دل نگیرند تا میتوانید بین همدیگر وحدت را زیاد كنید كه در سایه وحدت است كه پیروزی به دست میآید و دیگر چون دعای مؤمن در حق مؤمن همیشه مستجاب است همیشه در حق همدیگر دعا كنید، از مكروهات پرهیز كنید و به مستحبات رو بیاورید وآنها را هم انجام بدهید من نمیدانم با چه زبانی طلب آمرزش و مغفرت كنم از خدا، زیرا گناهان من خیلی زیاد است فقط از هر كسیكه این نوار را مشنود خواهش میكنم كه برای من طلب مغفرت نماید از خدا شاید دعایش مستجاب شود.
خوشا كسیكه در راه خدا از بین رفت كه این از بین رفتن از نوع فنا شدن نیست بلكه از نوع زنده شدن ابدی است خدایا گناهان مرا ببخش به امام طول عمر بده این امام را برای این امت مسلمان نگهدار، ای خدا دعای تمام بندگان را مستجاب كن دعای این بندگان مسلمانت را مستجاب كن.
اینكه در اول نوار هم گفتم هوادار حزبالله باین معنی است كه من و امثال من نمیتواند حزبالله باشد، حزبالله فقط امام است خدایا امام را حفظ كن من خاك پای روحالله هم نمیشوم.ما فدای روحالله هستیم، ما فدایی اسلام و روحالله هستیم.همان (ف۳) یعنی فدایی سه هدف، فدایی خدا، فدایی قرآن، فدایی خمینی، فدایی این سه هدف اگر خدا قبول كند بیش از این دیگر صحبت نمیكنم خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگهدار(در اینجا شهید به گریه میافتد و ادامه میدهد) خدایا خون مرا از جمله خونبهائیكه در راه تو ریخته شده قرار بده خدایا فرج امام زمان(عج)را نزدیك گردان.مادرم مادر خوبم شیر تو به من حلاله چرا که من به راهی كه رفتم برگشتنم محاله، نور و تاریكی همیشه كارشان جنگ و جداله واسه من نور شهادت یك شكوهه و یك زواله.