سی و سومین سالگرد شهادت تخریبچی شهید سردار خورشیدی اربابی گرامی باد

سی و سومین سالگرد شهادت تخریبچی شهید سردار خورشیدی اربابی گرامی باد

سی و سومین سالگرد شهادت تخریبچی شهید سردار خورشیدی اربابی گرامی باد

سی و سومین سالگرد شهادت تخریبچی شهید سردار خورشیدی اربابی گرامی باد 
چندروزي بودكه سردار از جبهه بازگشته بود وآثار شيميايي برجاي جاي بدن نازنينش نمايان بود باهمان چهره بشاش و پرجاذبه اش نگاهي به من انداخت وگفت فلاني :من تابه حال چهاربارشيميا يي شدم اما مقاومت خودراازدست نداده ام.بدنم آنقدر مقاوم شده است كه ديگر گازهاي شيميايي دشمن برآن اثري ندارد ازاين رو از جبهه رفتن وجراحت باكي ندارم بعد هم مكثي كرد وباخنده ادامه داد اگر 5ماه به خانه نيايم كسي سراغ مرا نميگيرد ولي واي به حالم اگريك روز درمحل باشم همه مي گويند سردار چرانمي روي جبهه چراجبهه راتنها گذاشته اي؟
روستاي ارباب سفلاي كورا سالها قبل از پيروزي انقلاب ودربحبوحه حكومت ستم شاهي ميزبان خورشيدي تابان بودكه نام بلند وشايسته سردار زيبنده قامت رساي وي گرديد.
 مدارس ابتدايي كورادرششمين بهار زندگي آغوش خودرابراين وجود پويا گشود واونيز باكسب بهترين نمرات زحمات معلمان خودراپاسخ داد .تحصيلا ت وي هرچند درسال سوم راهنمايي متوقف ماندامااو كه دلي جوياي معرفت داشت تا آخرين لحظات زندگي بامطالعه كتب مذهبي وقرآني عطش ديرسال خود رافرو مي نشاند.
بسياري از راهپيمايي ها وگردهمايي هايي كه در جهت انجام فعاليت هاي سياسي وانقلابي دردوران خون وقيام برگزار مي شد وجود نوراني اورا در خود پذيرفت وسردارنيز باشركت درحساس ترين فعا ليت هاي سياسي وانقلابي دين خودرابه انقلاب واسلام ادانمود .همزمان باآغاز جنگ تحميلي سرزمي نهاي تفتيده جنوب تجلي گاه مبارزات وي گرديد .اوبا عنوان يك بسيجي شجاع وتلاشگر درچندمين مرحله اعزام درعملياتهاي طريق القدس وبيت المقدس شركت كرد. وي درادامه به عضويت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي درآمد وبه عنوان مسؤول واحد تخريب در غالب عملياتهايي كه توسط لشكر 19فجر انجام پذيرفت حضوريافت.
آن عزيز باگذراندن دوره هاي مختلف آموزش غواصي درزمستان سرد ويخبندان سال 1364 خودرا جهت شركت درعمليات والفجر 8آماده كرد وهمزمان با آغاز اين عمليات به عنوان غواص تخريب چي دل به امواج خروشان الوند سپرد ودرجهت اجراي ماموريت احداث موانع ميدان مين درحاشيه خورعبدالله سختيها ومشقات بسياري رامتحمل گرديد .جراحت شديد از ناحيه شكم حاصل ازخود گذشتگي ها وجانبازي هاي اودرعمليات يادشده بود.
سردار شهيد خورشيدي درادامه عملياتهاي كربلاي 4و5ووالفجر 10 راعرصه دلاور مرديهاي خودسا خت وبعد از رشادتهاي بسيار در عمليات بيت المقدس 7كه به انهدام دژخاكي وپخش آب سرددر مسير دشمن ونهايتا تثبيت خط انجاميد خودراجهت تخريب دژمركزي درجزيره مجنون آماده كرد.
تلاشهاي شبانه روزي وي وهمرزمان دلسوخته وي آخرين پايه هاي اين قلعه سياه رافروريخت ومردان خون وخشم به شكرانه اين حماسه عظيم درطلوع فجري ديگر نماز صبح رابه پا داشتند .
ساعاتي بعد از مقرتخريب و مهندسي واقع درحسينيه جزيره مجنون درگلوله باران شيميايي دشمن درهاله اي از دود وآتش فرورفت وتلاشهاي پيگير سردار جهت ارتباط بافرماندهي تاكتيكي اگر چه بي نتيجه ماند اماسرفه هاي سرخي درپي داشت كه نهايتا به شهادت آن سردار سلحشور در تاريخ چهارم تيرماه سال 1367 انجاميد پيكر مطهر سردار خورشيدي در آن ميادين خون وخطر جاماند و اينك بعد از سالها برادران دلسوخته اش چشم به راه دروازه هاي شهر دوخته اند تامگر گردي از  پيراهن چاك چاك اورا توتياي چشم خود سازند.
    عشق يعني استخوان ويك پلاك                     سالها تنهاي تنها زير خاك
     قامتي پوسيد ه اما استوار                          چشمه اي خشكيده اما پاك پاك
 سردار خداداد ابراهیمی در یادواره سرداران و 17 شهید روستای ارباب شهرستان کوار اظهار داشت: مردم شهرستان کوار بیش از 500 شهید و روستای ارباب با جمعیت کم 17 شهید را به انقلاب تقدیم کرده اند که این، روحیه شهادت طلبی و شهیدپروری این منطقه را می رساند.
وی با بزرگداشت یاد و خاطره شهیدان روستای ارباب افزود: سردار خورشیدی باعث افتخار فارس و روستای ارباب است.
فرمانده گردان تخریب هشت سال دفاع مقدس تصریح کرد: در واحد تخریب، همیشه برترین، بهترین، شجاع ترین و قهرمان ترین افراد حضور داشتند تا گردان های دیگر به اهداف از پیش تعیین شده عملیات برسند و سردار خورشیدی از این افراد بود.
مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس فارس ادامه داد: پس از والفجر 10 و شهادت دوست و همراه خود، شهید مراد زاهدنیا، سردار خورشیدی هم دل از دست داد و از چند شب قبل از شهادتش ماموریتی را پذیرفت که زیر دید و تیر دشمن بود. هرشب در آن منطقه حداقل یکی دو شهید داشتیم و پایان این عملیات قطعا شهادت بود و او می دانست. به همین دلیل کارت و پلاک خود را جدا کرده بود تا گمنام باقی بماند و امام زاده عشق روستای ارباب شود.
ابراهیمی خاطرنشان کرد: ماموریت خورشیدی، ایجاد کانالی در پد دشمن با خرج پودر آذر و TNTبود که تمام جناح این پد را آب فراگرفته بود؛ این ماموریتی سخت و سنگین بود که سردار خورشیدی به خوبی از پس آن برآمد.
این یادگار دفاع مقدس بیان داشت: وقتی شهید خورشیدی کانال را منفجر می کرد، قلوه سنگ ها به آسمان رفته و بر کلاه آهنی های عراقی ها فرود می آمد و آن ها از ترس فریاد می زدند و سردار شهید از این وضعیت عراقی ها خنده اش می گرفت.
وی با بیان این که سردار خورشیدی و نیروهایش آخرین لحظات خود را در این کانال گذراندند و هر لحظه احتمال شهادت آن ها بود گفت: از مخابرات طرح دادند که از نوک کانال سیم بکشیم تا بچه های کانال که روزانه به فوز عظیم شهادت می رسیدند، حداقل در آخرین لحظات با خانواده هایشان با خط FXصحبت کنند.
مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس فارس با بیان این که آن کانال تا مواضع عراقی ها چند ده متر بیشتر فاصله نداشت افزود: از آن کانال رزمنده ای به مادرش زنگ زد. مادر پرسید کجایی و رزمنده گفت: ما نوک اسلام هستیم.
ابراهیمی با تشریح صفات بارز روحانی شهید خورشیدی، به صفات جسمانی او هم اشاره و بیان کرد: او بسیار تنومند و قوی بود، به حدی که حتی اگر بارها زخمی می شد باز هم با صلابت می ایستاد و کارش را انجام می داد، و حتی از وسایلی که از عراقی ها به غنیمت گرفته بود بر علیه خودشان استفاده می کرد. از اسلحه گرفته تا خنجر، سرنیزه، و حتی ماشین.
این یادگار دفاع مقدس تصریح کرد: با وجود شرایط خاص سردار خورشیدی، او با سلاح ناجوانمردانه به شهادت رسید.
وی گفت: در شب میلاد امام رضا(ع) در تاریخ 67/4/4، در منطقه جزیره مجنون، دشمن برای اولین بار از سلاح شیمیایی گاز سیانور استفاده کرد و نیروهای حاضر در آن منطقه، حتی قبل از این که از سلاحشان استفاده کنند به شهادت رسیدند.
مدیر کل حفظ آثار و نشر ارزش های دفاع مقدس فارس ادامه داد: پس از این حمله شیمیایی، دشمن بعثی جزیره مجنون را محاصره کرد و با توپ و تانک و کاتیوشا در واقع جزیره را ذوب کرد.
سردار ابراهیمی با تصریح بر این که فردای آن روز باوجود هجم سنگین آتش دشمن و آلودگی منطقه، به آن جا رفته و سعی در جابجایی شهدا و مجروحان داشتیم اظهار داشت: سردار خورشیدی را پیدا نکردیم و او هنوز که 26 سال گذشته، گمنام مانده و امامزاده عشق (روستای) ارباب شده است.
این فرمانده تخریبچی دفاع مقدس با بیان این که امروز هم گردان های تخریب گمنامند افزود: تخریب در جنگ هم یک واحد گمنام بود که مقتدرانه و مظلوم ماموریت خود را انجام می داد، چرا که فقط نگهداری انبارهای مهمات شجاعت خارق العاده ای می خواهد.
وی تاکید کرد: شهدا از خدا می خواستند پیروز شوند تا امام راحل(ره) عزیزتر شود و در ایاک نعبد های نماز خود جر در فکر عزت اسلام و مسلمین نبودند، اما امروز ما در این آیه، به فکر بر هم زدن وحدت و خراب کردن رقبایمان هستیم و چقدر با این افکار و کارهای خود، دل امام خود را شکسته ایم.
خاطرات:
۱-سردار بعد از مدتها به مرخصی آمده بود. برای دیدار با او رفتم. آثار مواد شیمایی بر تنش به وضوح به چشم می خورد. بعد از احوال پرسی گفت: « فلانی من تا به حال چهار بار شیمیایی شدم و بدنم نسبت به شیمایی مقاوم شده. برای همین این چیز ها نمی تواند مانع حضور من در جبهه شود. اگر 5 ماه هم به مرخصی نیایم کسی سراغ مرا نمیگیرد، همه می دانند خانه اول من جبهه است.»
۲-در جزیره مجنون بودیم که دشمن شیمیایی زد. سردار پدرانه دور نیرو ها می گشت و آنها را ترغیب به استفاده از ماسک می کرد و از طرف دیگر با روشن کردن آتش در پی از بین بردن اثرات مواد شیمایی بود. وقتی خواست با فرماندهی تماس بگیرد، ماسکش را بر داشت و در کمتر از چند دقیقه روی زمین افتاد، عراقی ها گاز سیانور، خطرناکترین ماده شیمیایی را روی سر بچه ها ریخته بود. سریع با وانت او را عقب فرستادیم، اما ماشین واژگون شد و پیکر سردار، همچون خورشیدی در جزیره مجنون برای همیشه بی غروب باقی ماند.