سوختگان دوست
آنان معبر را معبدی مقدس و میدان را محرابی خونین دانسته و در آن به نبرد با دشمن درون و بیرون پرداخته بودند و جلوه محبوب ازلی را در آن به چشم حقیقت دیده بودند که این چنین زیبا، دلباخته و شیدا عزم وصال کرده بودند.
آنان آنقدر در آتش تمنای دوست سوخته و گداخته و از درد فراق فریاد کشیده و نالیده بودند تا عاقبت شایسته دیدارگشتند و رخصت پرواز به عندالله گرفتند و اذن نظاره وجه الله را، و بر بال ملائک نشستند و با سیمائی سرخ سرخ به معراجی خونین تا آنجا رفتند که وهم ما ناید.
مین های شرک ، کبر، حسد، نفاق، جاه طلبی و مقام پرستی را در درون دشت قلب شان پاکسازی کردند با اشک و آه و ناله و …
آری آنان قبل از تخریب مواضع دشمن قبل از تخریب پدها و جاده های دشمن، زندان و قفس تن خویش را تخریب کرده اند.
برگرفته از کتاب مین ها و معبرها نوشته دکتر احمد مومنی راد