سرگذشت زندگی شهید اکبر ترابیان
خنده عشق، درهای بهشت
خبردار شدیم که یکی از نویسندگان جوان کشور دستی بر قلم برده و براثر اتفاقاتی خوش رمانی را با عنوان خنده عشق، درهای بهشت به زیور طبع آراسته است. این کتاب هم اکنون مراحل ویرایش پایانی خود را سپری می کند و امید است که به زودی آماده چاپ شود.
محوریت این کتاب رُمان گونه، به سرگذشت زندگی شهید اکبر ترابیان که از پیشکسوتان و مربیان تخریبچی کشور بوده و چگونگی شهادت او پرداخته است.
هادی ناجی متولد 21 فروردین ماه 1357 است که دارنده لیسانس در رشته فیزیک می باشد و هم اکنون به عنوان کارشناس نظارت در اداره مخابرات استان تهران و در شهریار مشغول به کار است.
او دارای آثار سه گانه منتشر شده با عناوین: سبز 1392، سفید 1393 و قرمز 1394 با تم اجتماعی است.
هادی ناجی با همراهی همسر خود فرزانه آفتاب در این کتاب سعی بر آن داشته تا گوشه هایی از زندگی پر التهاب و پر شور اکبر ترابیان را برای خواننده بازگو کند و با واکاوی داستان گونه زندگی او از دوران کودکی تا دوران تکامل فکری و عقلانیش سعی بر این داشته که مرحل زندگی او را برای خواننده بازگویی کند. از شیطنت های بچگانه او تا حس محور بودن و ریاست یک گروه کوچک به عنوان سردسته در دوران تحصیل گرفته تا سرکشی جوانی که با هدایت های اتفاقی به موازات مقدّرات الهی در مسیر انقلاب، اساس شخصیتی او شکل می گیرد.
پس از انقلاب که او وارد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی می شود، لحظه لحظه قوام شخصیتیش پایدارتر شده تا آنجایی که در اوج، با نفسی مطمئن در یکی از روزهای ماه مبارک رمضان در هنگامی که روزه بود و در زمان اذان ظهر روح بزرگش کالبد کوچک خاکی را نتوانست تحمل کند و به همراه دوست و همکار خود شهید صاحب صنعتکاران به سوی پروردگار خود پرکشیدند. این آرزوی او بود که با این شرایط به دیدار معبود خود برود و خداوند آرزوی کسانی را که بخاطر او و در راه او اینگونه خالص قدم برمی دارند با این شیوه زیبا محقق می دارد.
حسین دلیر که از پیشگسوتان تخریبچی کشور است و از یاران دیرین شهید اکبر ترابیان در اغلب اوقات یعنی از زمان آموزش تا لحظه قبل از شهادت همراه با او بوده و یکی از راویان زندگی اکبر در این کتاب است. وی همیشه از روز واقعه با صدای لرزان و مغموم از آن حادثه تلخ یاد می کند و متأسف از آن است که با وجود اینکه در تمامی این مدت و حتی تا آن لحظه ی آخر در کنار اکبر بوده، انتخاب نشده است و هرگاه یادآور این واقعه می شود اشکی در چشمانش حلقه می زند.
در گپ و گفت های متعدد با نویسنده این کتاب، هادی ناجی می گوید: در مسیر شکل گیری کتاب اتفاقات عجیبی برای او افتاده که در هر مرحله حضور شهید اکبر ترابیان را همواره احساس می کردم و در واقع بعضی اوقات خود او مسیر شکل گیری کتاب را هدایت می کرده.
او برای ما می گوید، از آنجاییکه من در دوران جنگ هنوز کوچک بودم و آن شرایط را درک نکرم و از طرفی برای برقراری ارتباط با شخصیت شهید ترابیان می بایست کاری می کردم تا آن احساس ارتباطی برقرار شود.
از اینرو سعی کردم که از دیدگاه شهید ترابیان به موضوعات نگاه کنم تا آن احساس و حال و هوا در من ایجاد شود. بسیاری از دعاها و نیایش های او را در زمان های مختلف انجام میدادم حتی پیش از خواب همانگونه که شهید اکبر ترابیان سوره واقعه را تلاوت میکرده این سوره را میخواندم تا بتوانم ضمن مدد از خداوند و کلام او، حال و هوای اکبر را بیشتر درک کنم.
ناجی در آخر کلام خود خبری از کلیدزنی پروژه کتابی درخصوص شهید صاحب صنعتکاران به عنوان کتاب دوم از مجموعه کتابهای شهداء تخریبچی کشور گفت: در حاشیه جمع آوری اطلاعات در اردیبهشت 1394 ، طی قراری که با خانواده شهید صاحب صنعتکاران در مشهد مقدس داشتم برای زیارت به حرم رفتم. در حرم امام رضا در حال و هوای خود بودم که ناگاه در شرایطی قرار گرفتم که حس کردم باید قلم در دست بگیرم و شعری را در وصف امام رضا(ع) سرودم.
وی گفت: شعر باید خودش بیاید و حضرت دوست که ما میهمانش بودیم خود برای تکمیل آن کمک کرد و این سروده با لطف ایشان کامل شد.
مجمع پیشکسوتان تخریب کشور ضمن آرزوی سلامتی برای این نویسنده و دیگرانی که قلم بر دست می گیرند تا یاد و خاطرات ارزشمند این سبک بالان عاشق را ثبت می کنند و برای آیندگان به رشته تحریر در می آورند موفقیت آنان را از درگاه ایزد منان خواستار است.

سروده ی آقای هادی ناجی در حرم امام رضا(ع) در وصف هشتمین امام