سرقت مشروع
سرقت مشروع
عملیات والفجر5 [29/11/62 = چنگوله، حد فاصل مهران – دهلران] در گردان ادوات “لشکر انصار” خدمت میکردم. یک روز غروب مسئول گردان، شهید عبداللهی آمد و گفت: فلانی میخواهیم دست به یک سرقت بزنیم، اهلش هستی یا نه؟ تعجب کرده بودم و چیزی نگفتم. بعد خودش اضافه کرد: از نظر اسلحه و مهمات در مضیقه هستیم. میخواهیم برویم و به این عراقیها مال مردم خور و گردن کلفت تک بزنیم!
سی نفر بودیم با دوازده تا اسلحه راه افتادیم و به مقر دشمن رسیدیم. حسابی سرگرم تماشای تلویزیون بودند. به انبار مهماتشان رفتیم و تعداد زیادی گلوله مینی کاتیوشا برداشتیم و آوردیم. شهید عبداللهی گفت: کافی نیست. دوباره رفتیم و پنج قبضه مینی کاتیوشا داشتند باز کردیم و دو دستگاه جیپ هم پیدا کردیم و آنها را بار زدیم و آوردیم. این رفت و آمد جمعاً در دو شب انجام شد. شب سوم بود که دو نفر از موتوری آمده بودند و آمار خودروها را میگرفتند. مانده بودند این دو دستگاه جیپ از کجا آمده که یکی از بچه ها گفت: زحمت را ما کشیدهایم؛ البته به خاطر خدا.