سخره مرگ

شهید رسول آقاعلی رویایی

سخره مرگ

هیچگاه قیافه اش از یادم نمی رود. رسول را می گویم با آن لبخند همیشگی اش، با آن لهجه اصفهانیش که وقتی از راه می رسید غوغا بپا می کرد، شور و نشاط و شادی با خود به همراه می آورد، به همه روحیه می داد و جانی تازه در بین بچه ها می دمید. حدی برای شجاعتش تصور نمی شود کرد. او درانتهای شجاعت سیر می کرد شاید هم در سرزمین تهور قدم می زد. آنقدر که مرگ را به سخره می گرفت. در میدان مین که وارد می شد مردن زیر پایش له می شد و خوف و وحشت جلویش زانو می زد. کمترین بازی در این میدان بود سرباختن در کف طفلان چو چوگان است اینجا دارها گویی به یقین رسیده بود که تا خدا نخواهد برایش اتفاقی نمی افتد. کارهای عجیب انجام می داد. ناممکن را در میدان مین دشمن ممکن می کرد.

شهید رسول آقاعلی رویایی، فرمانده تخریب سپاه سوم فتح

شهید رسول آقاعلی رویایی

 

برگرفته از کتاب مین ها و معبرها نوشته دکتر احمد مومنی راد