زندگینامه شهید عبدالکریم پورمقامی
زندگینامه
عبدالکریم پورمقامی در سال1340 در خانوادهای زحمتکش و متدین به دنیا آمد. از همان اوایل کودکی آثار زیرکی و هوشیاری در او پیدا بود. در دوران کودکی با همبازیها و کودکان دیگر با صفا و صمیمیت به بازی میپرداخت و هیچگاه باعث رنجش خاطر دوستان خود نمیشد.
عبدالكريم در سن شش سالگي وارد دبستان شد و با داشتن نمرات بالا سالهاي تحصيل ابتدايي را با موفقيت پشت سر گذاشت. وي ازآنجا كه به ورزش علاقه داشت، ضمن تحصيل به بازي فوتبال و دو ميپرداخت و جسم خويش را نيز ورزيده ميكرد تا از سلامت جسم، برسلامت عقل بيفزايد و روان خويش راقوي سازد. در بازي فوتبال رشد يافته و لوح تقدیر و جايزههاي كتبي از مسئولين دريافت کردهبود.
از آنجا كه علاقهی شديدي به كارهاي صنعتي و مكانيكي داشت، بعد از اتمام دورهی راهنمايي با نمرات عالي به هنرستان وارد شد و رشتهی اتومكانيك را انتخاب کرد.
تمامي تظاهرات و راهپيمایيهاي مختلف شركت فعال داشت و با تمام وجود آرزوي شهادت ميکرد آنچه كه او را به صحنههاي درگيري، جنگ و گريز با مأموران پليد و فريب خوردهی رژيم پهلوي ميكشاند، داشتن ايمان قوي او به امام و اسلام بود.گذشته از اينها، اعلاميههاي امام را تكثير و به كمك تني چند از ديگر برادران و دوستانش پخش ميكرد.
همچنين زدن كليشه[1]، نوشتن شعار و تبليغات در بين مردم را نيز بهعهده گرفتهبود. و در اين ضمن به خودسازي هم اهميت بسيار ميداد و هيچگاه از وقتهاي نماز غافل نبود. در ماههای غیر از رمضان روزهی فراوان میگرفت. هميشه مواطب خود بود تا از كثرت كار و يا بزرگي كار خويش مغرور نگردد. گاهي كه از سوي برادران تشويق ميشد كاملاً آثار پرهيزگاري و نگهداري خويش در او پيدا بود و نفس امّاره را فراموش نميكرد.
بعد از پيروزي انقلاب وارد كميته شد و در آنجا به فعاليت پرداخت. هنگاميكه سپاه پاسداران تشكيل شد، توسط برادرش به سپاه معرفي و عضويت در سازمان سپاه پاسداران انقلاب اسلامي دزفول را عهده دار شد.
پس از آن جهت آموزش به پادگان کرخه انتقال یافت. او بعدها در پادگان ضمن آموزشپذیری، به دژبانی نیز پرداخت و هرجا نیاز به کمک او بود، بلافاصله انجام وظیفه میکرد.
عبدالکریم پورمقامی در حالیکه بیش از 19 بهار از زندگیاش نگذشته بود، فرماندهی تخریب سپاه پاسداران دزفول شد و او را «اعجوبهی شناخت و خنثی کنندهی مین» لقب دادهبودند. شصت و سه، چهار روز بعد از آغاز جنگ و در تاریخ3/9/1359 او پس از خنثیکردن مینهای زیادی از یک میدان مین، به شهادت رسید.
[1]. نوشته یا تصویری حک شده روی فلز که در چاپ از آن استفاده کنند.(فرهنگ معین)(ویراستار)
برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 90