آیا هنوز زمان پرداخت تمام مطالبات معوقه ایثارگران نرسیده است؟
آیا هنوز زمان پرداخت تمام مطالبات معوقه ایثارگران نرسیده است؟(بخش نخست)
سفیران امنیت و آرامش پشت دیوار بلند بیاعتمادی(گزارش روز)
سینههایشان هنوز از زخم بمبهای شیمیایی میسوزد، بدنشان با ترکشها رفیق شده و درد آن را به جان میخرند، به ویلچرنشینی عادت کردهاند، تک سرفههای خشک گرچه بیتابشان کرده اما باز هم سرمست عشق خمینیاند و عاشقانه سرباز جان برکف و گوش به فرمان رهبراند، سختیهای دوران جنگ را تحمل کردند و با بیماریهایش کنار آمدند و امروز شدند سفیران امنیت و آرامش کنونی کشور، برنمیتابند نامهربانی و بیتوجهی از سوی مسئولان را و شایسته نیست نگاه سردی به سویشان روا داشت و دست نامرادی بر سینهشان زد.
صدیقه توانا
شاید با درد جسم و سوزش سینه و قطع یک عضو و دو عضو کنار آیند و لب به اعتراض نگشایند، ولی الان دیگر طاقت شنیدن وعدههای بیعمل و توخالی و پاسکاری از این اداره به آن اداره یا سازمان را ندارند. شب و روزشان با فکر خیبر و خیبریها میگذرد، در حالت تشنج صدای مهیب انفجار مغزشان را میترکاند، ما نیز نباید نمک پاش دل زخمیشان باشیم. اگر مرهمی بر دردشان نمیگذاریم حداقل دردی به دردهایشان اضافه نکنیم.
عدم پرداخت معوقات جانبازان و ایثارگران و آزادگان و مشکلات قانونی ایثارگران ایشان را به روزنامه کشانده بود، محلی که به گفته این عزیزان بزرگوار، تنها ملجایی است که حداقل کسی پیدا میشود تا پای درد دلشان بنشیند و حرفهای مگوی آنها را به گوش مسئولان برساند و ما هم طبق وظیفه روزنامهنگاری خود و تعهدی که نسبت به این ایثارگران داریم بر خود واجب و لازم میدانیم کمترین کاری که از دستمان برمیآید را برایشان انجام دهیم تا گوشی شنوا برای رفع مشکلات عدیده این بزرگواران پیدا شود.
سالهای انتظار چه دیر میگذرد
قریب 19 سال است که از اولین اقدامات مربوط به قانون جامع خدماترسانی به ایثارگران، جانبازان و خانواده شهدا میگذرد.
پس از تشکیل گروههای کارشناسی و تهیه نسخههای اولیه از لایحه جامع خدماترسانی در نهادهای متولی امور ایثارگران، کمیتههای دوازدهگانه زیر نظر نمایندگان مجلس از تاریخ 79/8/9 تا 79/8/29 کار تهیه و تدوین طرح جامع خدماترسانی را به اتمام رساندند و آن را در تاریخ 79/8/30 به کمیسیون اجتماعی مجلس تقدیم کردند.
این طرح اولیه که ویرایش دوم به خدماترسانی را به پایان رسانده بود در 8 فصل و 205 ماده تهیه شده بود. پس از آن نسخههای متعدد از این طرح تهیه و مورد بررسی قرار گرفت. سرانجام پس از بررسیهای فراوان در نهادهای ایثارگری، دولت و مجلس و نهایتاً دولت هشتم (خاتمی) در تاریخ 84/5/10 لایحه جامع خدمات سانی را به مجلس تقدیم کرد.
این لایحه دارای 8 فصل و 79 ماده است. این لایحه از جمله لوایحی است که بحثهای فراوانی در مورد آن صورت گرفت و پس از سالها انتظار در تاریخ 91/10/2 در مجمع تشخیص مصلحت نظام به تصویب رسید. ولی با عنایت به تصویب این لایحه در مجمع، ایثارگران همچنان در انتظار اجرای مواد آن از جمله پرداخت معوقات هستند.
معوقاتی که درد بسیاری از جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان، قطع نخاعی و دیگر ضایعات جسمی آنها را درمان میکند.
جانباز شیمیایی این معوقات را امروز که بیماریش او را زمینگیر و خانهنشین کرده است نیاز دارد؟ آن برادر ایثارگر که دچار تشنجهای وقت و بیوقت میشود، و توان کار کردن ندارد، زن و بچهاش از دست داد و فریادهای او به ستوه میآیند و باید روزی 7-8 تا قرص ضدتشنج مصرف کند، امروز به آن معوقه نیاز دارد.
این معوقات امروز دوای درد جانباز اعصاب و روانی میشود که دیگر تاب تحمل در یک سوئیت 35 متری را ندارد و به روی زن و بچهاش شرمنده است، این معوقات آبی بر آتش زخم درون سینه سوخته جانبازی میشود که باید هر سه روز یک بار 50-60 هزار تومان هزینه اسپری خود را بدهد و باز قید آن را میزند و داروی همسرش را که بیمار است و کنج خانه توان راه رفتن ندارد، تهیه میکند، و نمیداند جواب صاحبخانهای که همین امروز و فرداست که اسباب و اثاثیهاش را گوشه خیابان بریزد چه بدهد.
وعدههای بدون عمل بغضی در گلویم می شود و خفهام میکند، شنیدن درد دل جانبازی که پس از گذشت سالها از جنگ تحمیلی تاولهای آتش دشمن، امروز، دستش را برای حتی یک کار ساده بسته است، جای هیچ توجیه و تاملی برای نپرداختن معوقات حقوق آنها باقی نمیگذارد.
آقای رئيس جمهور! سری هم به ما بزنید
با یکی از برادران جانبازی که در جزیره مجنون با گاز خردل شیمیایی شده است و چند اسپری در جیب خود دارد گفتوگویی انجام میدهم.
غلامرضا حاجی مرادخانی جانباز شیمیایی و مستأجر است، همسرش فلج است و دو فرزندش دائم تشنج میکنند، درد خودش را فراموش کرده و نگران این است که همین امروز و فردا صاحبخانه اثاث او را بیرون بریزد (که البته اگر تا زمان چاپ این گزارش این اتفاق دلخراش نیفتاده باشد). زبانش خشک میشود، هر دو دقیقه یک بار اسپری میزند و نفسی تازه میکند.
این برادر جانباز که با نشان دادن زخم پشت دستهایش نیشتری بر قلبم میزند در ادامه میگوید:«600- هزار تومان ماهانه دریافتی دارم، 350 هزار تومان کرایه خانه میدهم، الان هم که خدمت شما هستیم فقط یک خواسته از مسئولان داریم آن هم این است که حق و حقوق ما را بپردازند. و مشکلی به مشکلات ما اضافه نکنند.»
به وی میگویم مشکل فعلی شما چیست؟ شاپور پوراصغری که جانباز 50 درصد در عملیات آزادسازی خرمشهر مجروح شده است، دو بار مجروحیت از چند عضو بدنش دارد و در حال حاضر دچار ضایعه نخاعی است در مورد مشکل برادر همرزمش که مشکل او و چند برادر جانباز دیگر میباشد، میگوید:«واقعاً جای تاسف است که حدود 2 سال از اصلاح قانون جامع خدمات ایثارگران میگذرد ولی هنوز به دلیل عدم اطلاع دستگاههای اجرایی از شیوه ابلاغ قوانین، آقایان از اجرای آن طفره میروند.»
وی با کلی مدارک متقن و محکم مشکل پیش آمده را مطرح میکند و میگوید: «در تاریخ 27/1/93 در خصوص جبران خسارت تاخیر در پرداخت معوقات حقوق در محاکم قضایی طرح دعوی نمودیم که پس از طی مراحل مختلف اداری و رای دادگاههای بدوی، میزان خسارتی برای بنده و آقای رضایی و یکی دیگر از جانبازان مشخص گردید و طبق رای دادگاه در تاریخ 3/2/93 مبلغ تعیین شده به ما داده شد.»
این برادر جانباز میگوید: «مبلغ تعیین شده را صرف هزینههای درمانی، مخارج زندگی و پول کرایه خانه کردیم ولی متاسفانه بنا به دلایلی در تاریخ 30/6/93 از سوی مسئولان بنیاد نامهای دریافت کردیم مبنی بر آنکه این مبلغ اضافه به شما پرداخت شده و نصف آن باید به بنیاد مسترد گردد در غیر این صورت پس از یک هفته بنیاد راساً حق شما را تا سقف مبلغ پرداختی مسدود مینماید.» همچنین در یک نامه دیگری که معاون تعاون بنیاد خطاب به حجتالاسلام شهیدی نماینده ولیفقیه و رئيس بنیاد مرقوم فرمودند، قید شده است که … در صورت پرداخت مبلغ مذکور به نامبردگان به معنای پذیرش حکم توسط بنیاد میباشد که در این صورت باید به حدود 350 هزار نفر جرائم مذکور پرداخت شود…
(متن کامل این مدارک و نامهها در دفتر روزنامه موجود است.)
آقای مرادخانی صحبت برادر جانبازش را قطع میکند و میافزاید: «الان از اول این ماه حقوق بنده قطع شده است، در حالی که این کار غیرقانونی است. واقعا یک سؤال دارم، مگر ما این مبلغ را تعیین کرده بودیم که حالا مجبور شویم نصف آن را باز گردانیم؟ ما درآمد دیگری غیر از این حقوق نداریم به نظر شما آیا این کار انسانی و عادلانه است؟ یکی دیگر از برادران جانباز اعصاب و روان که دچار تشنجات پیدرپی میشود و توان زیاد کار کردن را ندارد میگوید: «ما برای اسلام، رهبر ، کشور و نظام با دشمن جنگیدیم و الان هیچ منتی بر کسی نداریم فقط میگوییم چرا آقایان حیات یک انسان را غیر منصفانه زیر سؤال میبرند؟»
عباس مهدوینیا که در وزارت دفاع مشغول کار میباشد میگوید: «به دلیل داروهای ضد تشنجی که مصرف میکنم نمیتوانم صبح زود از خواب بیدار شوم، توان اضافه کاری هم ندارم و تمام هزینههای دارو و درمان را باید از جیبم بدهم، هزینههای دارو از سوی بیمه هم 6 ماه بعد به دست ما میرسد، 1 میلیون تومان حقوق دارم، با 3 فرزند و مخارج بالای زندگی نمیدانم چه کنم و مسئولان بنیاد به ما میگویند چون شما شاغل هستید مشکلات شما به وزارتخانه متبوع برمیگردد و وزارت دفاع هم میگوید کارهای شما به بنیاد مربوط است.
این برادر جانباز میگوید: «اگر دستم و پایم قطع بود همه میگفتند این جانباز است ولی ما جانبازان اعصاب و روان از درون خراب هستیم، نزد هیچ یک از مقامات بنیاد نمیتوانیم برویم و مشکلاتمان را بگوییم، کسی جانبازی ما را قبول ندارد.»
علی رضا خورشیدی فرزند شهید خورشیدی هم با اظهار گلهمندی از معوقات پاداش حقوق از سوی بنیاد بسیار گلهمند است و میگوید: «در سال 82 مبلغی را به ما دادند و دو سال قبل از بنیاد تماس گرفته و از ما مدارک خواستند تا بقیه معوقات را بپردازند ولی هنوز هیچ پولی به حساب ما واریز نشده است. حقوق ما را در بنیاد قطع کردند، چون پدرم کارمند بانک بود، تمام حق و حقوق ما ضایع شده است و کسی هم پاسخگویمان نیست.»
به او میگویم شما کجا اشتغال دارید؟ میگوید: «کارآفرینی فعالیت میکنم و متأسفانه شغلهای دولتی که به ما پیشنهاد میشود با مدرک دانشگاهی در حد آبدارچی و نگهبانی است، توقع نداریم پستهای کلیدی به ما بدهند ولی شرایط ما هم از نظر تحصیلی و اجتماعی باید در نظر گرفته شود.»
محمد طورانی هم جانباز اعصاب و روان است که درددلها و مشکلات خود را با این مصرع که «نوبتی هم که باشه نوبت ما خیبریهاست» آغاز میکند و میگوید: 16 ساله بودم که به کردستان رفتم و سالها با عشق و ارادت به اسلام و انقلاب با دشمنان جنگیدم، الان هم پس از آن همه سال پشتیبان انقلاب و امام و رهبرم. ولی «ما پر پرواز را که بستهایم، از عجایب دوران خستهایم»، فقط از مسئولان و رئیس جمهور محترم میخواهیم سری هم به ما جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان بزند و فرقی بین بچهها نگذارد». این جانباز تمام مشکلات خود را در قالب اشعاری طولانی بیان میکند و از دوران جبهه و جنگ میگوید و میگوید… ما خیبریایم… از عجایب دوران خستهایم…
نوش دارو پس از مرگ سهراب
معوقات مجموعه کسانی که در بنیاد شهید و امور ایثارگران هستند به سه قشر تقسیم میشود 1- آزادگان 2- جانبازان و ایثارگران 3- خانواده شهدا که هر یک از آنها به نوعی درگیر معوقات حق و حقوق خود هستند که بخشی از این معوقات تاکنون ادا شده است و بقیه در حال تعلیق به سر میبرند. آقای مجتبی شاکری جانباز 70 درصد در گفتوگو با گزارشگر کیهان با اشاره به اینکه آثار تحریمها گریبانگیر دولت است و پرداخت معوقات باقیمانده تاکنون خیلی به تعویق افتاده است میگوید: «متأسفانه تاکنون مشکلات تشخیص وضعیت ابعاد مجروحیت شیمیایی برخی جانبازان شیمیایی و اعصاب و روان حل نشده است بویژه در وضعیت مجروحیتهای پنهان که با درصدهای پایین با آنها برخورد میشود و وقتی این برادران به پزشک مراجعه میکنند پزشکان میگویند ما نمیتوانیم بگوییم جانبازانی که عارضه شیمیایی دارند در جبهه دچار مجروحیت شدهاند یا خیر؟ شاید مثلاً در کارخانه رنگسازی این مشکل برای آنها پیش آمده است و متأسفانه در برخی مواقع دیده شده که پزشکان جانبازان را از این حق و حقوق محروم کردند چون اعلام نمودند ما نمیتوانیم بگوییم این عارضه از زمان جنگ بوده است، چون عوامل شیمیایی دیگری هم میتواند چنین آثاری را بر جسم باقی بگذارد.»
آقای شاکری در ادامه میگوید: «زمانی وضعیت جسمی آنها برای پزشکان محرز میشود که سیستم شیمیایی و اعصاب و روان جانبازان رو به حاد شدن بگذارد و این موقعیت سوخته و از دست رفتهای است که دیگر قابل جبران نیست و جانبازان به سرعت رو به مرگ میروند و آن موقع دیگر زمانی برای استفاده از خدمات برای خود و خانواده ندارند.»
وی با اشاره به اینکه حدود 5 هزار از مجموع ثبتنام شدگان بمبارانهای شیمیایی در شهرها و قصر شیرین پس از گذشت نزدیک به 20 سال پس از پایان جنگ شیمیایی بودنشان احراز و اثبات شده است میگوید: «واقعاً چه کسی باید پاسخگو باشد، کسی که 20 یا 25 سال از خدمات و امکانات محروم بوده چطور در آن شرایط پزشکان میگویند در صد جانبازی برای ما قابل تشخیص نیست!»
به او میگویم در چنین شرایطی چه باید کرد و چه راهکارهایی برای رفع این مشکل وجود دارد؟ میگوید: «متأسفانه مسئولان تاکنون به ساز و کارهای مناسبی برای رفع این مشکل دست نیافتهاند و در حال حاضر مجموعههای خودجوش از خانواده شهدا و ما خودمان بر و بچههای جانباز، تا آنجا که بتوانیم به این عزیزان کمک میکنیم.»