روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو (7)

روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو

روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو (7)

کرامت کریم

قبل از انقلاب هیئتی درست کردیم به نام جوانان علی اکبر. هیئت مون در واقع به صورت سیّار و چرخشی بود.

بعداً که حاج آقا کریم اومد، جذب مسجد جامع شدیم. اول کتابخونه رو راه انداختیم، بعد صندوق قرض الحسنه رو.

یواش یواش اومدیم تو خط انقلاب.

سابقه حاج آقا کریم برمی گشت به حضور فعّال تبلیغی تو لبنان. با آقای اختری تبلیغات می کردند. تو بازار هم با آیت الله مکارم شیرازی فعالیّت می کرد. یه روحانی باسواد، روشنفکر و با نشاطی بود. بعدها که من رفتم لبنان، افرادی رو که حاج آقا کریم معرفی کرده بود، ملاقات کردم.

ما هنوز اون هیئت جوانان علی اکبرمون رو داشتیم که مسجدی ساخته شد و نام اون هیئت اومد روی مسجد. محرم دسته می بردیم بـیرون، خرج می دادیم. همه ش هم با کمک خود بچه ها بود. اول پول هامونو جمع کردیم بلندگو خریدیم. یواش یواش بقیه مستلزمات هم تهیه شد. روحانی نداشتیم، اما سر همین کوچه چهار- پنج تا برادر بودن، یکی شون عبا می انداخت رو دوشش، به عنوان روحانی تو ایام محرم سخنرانی می کرد.

تو این قضایا همه جا حسین با ما بود. منتها از زمانی که روحانی اومد، رابطه ی حسین یه رابطه دیگه ای شد.

حسین از نظر روحی آمادگی ویژه ای داشت. از همون ابتدا آدمی بسیار عاطفی بود. تو موضوعات مختلف خیلی زود اشکش در می اومد. خیلی با گذشت بود، اهل فداکاری و ایثار بود. خیلی راحت دیگران رو جذب می کرد؛ یعنی طیف های مختلف باهاش خو می گرفتن و جذب می شدن، رفاقت می کردن. در کل آدم آماده ای بود. بعد که روحانی اومد، باهاشون خوب ارتباط برقرار کرد.

 

برگرفته از  کتاب ” میدان دار ” خاطرات سردار شهید تخریبچی حسین ایرلو نوشته استاد رحیم مخدومی صفحه 13