روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو (43)

روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو

روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو (43)

داماد ماندگار
هر کس به حسین می رسید، ماندگار می شد. جاذبه فوق العاده ای داشت. من دوستی داشتم به نام محمدباقر زارع. بچه محلمون بود؛ کوچه سرباغ؛ از محله های قدیمی شیراز. راهنمایی با هم تو یه مدرسه بودیم. با شرایطی که خانواده اش داشت، بعد از راهنمایی درس رو رها کرد، رفت تراشکاری.
در اولین دوره ی پاسدار وظیفه ی سپاه جذب شد و در پادگان احمد بن موسای شیراز دوره دید. بعد بلافاصله اومد واحد تخریب المهدی. ایرلو فرمانده ی تخریب بود. محمد باقر زارع فوق العاده دلاور بود. بدن محکم و توانمندی داشت. از بچگی ورزش های زورخونه ای رفته بود. چند بار در عملیات های مختلف مجروح شده بود. وقتی خدمتش تموم شد، با این که سربازی رو تمام کرده و دینش رو به انقلاب ادا کرده بود، همه چیز رو رها کرد و در گردان تخریب موند. نزدیک دو سال در مجموعه ی المهدی با هم بودیم. رفته بود مرخصی؛ برای ازدواج. یکی دو هفته بعد از ازدواج، به او خبر می دن: «عملیات می خواد شروع بشه، پاشو بیا.»
بلند می شه میاد و در عملیات کربلای 5 با اصابت تیر به کمرش به درجه شهادت نایل می شه.
راوی: عبدالرضا دشتی (همرزم شهید)
برگرفته از  کتاب ” میدان دار ” خاطرات سردار شهید تخریبچی حسین ایرلو نوشته استاد رحیم مخدومی صفحه 49