روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو (29)
حسرت حشر با سرداران
حسین اعتقاد خاصي به سلسله مراتب و فرماندهي داشت . چند مرتبه كه مي خواستيم بريم ملاقات سردار اسدي، حسین می گفت می ریم زيارت حاج اسدي، نمی گفت ملاقات.
مي گفت: «نسل ها ي آينده بايد بيان و بگن اي كاش ما هم افتخار اين رو داشتيم که پنج دقيقه با حاج اسدي و سرداران حشر و نشر داشتيم و صحبت مي كرديم. بحثشان اين بود كه بچه هاي جنگ در تاريخ ماندگار خواهند شد. همان طور كه سرداران سپاه اسلام ماندگار شدند.[1]
خیلی آدم احترام گذاری بود. به همه احترام می ذاشت. خصوصاً وقتی در جایی بود که می دونست در آن کانون به جز مخلصین کس دیگه ای نیست. اگه نگهبان هم بود به او هم احترام می کرد.
با همه ی فهم بالاش، خیلی مطیع بود. علیرغم فهمش اگه دستوری بهش می دادی، چونه می زد، ولی وقتی می گفتی دستور همینه، همون رو اجرا می کرد. یعنی اهل بحث بود ولی اهل مجادله نبود. بعضی وقتا خیلی سخت می شد اما حسین هیچ وقت کم نیاورد. این مسائل حسین رو یک فرد استثنایی کرده بود.
برگرفته از کتاب ” میدان دار ” خاطرات سردار شهید تخریبچی حسین ایرلو نوشته استاد رحیم مخدومی صفحه 32