روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو (28)
مرد استثنایی
مأخوذ به حیا بود. در شجاعت تک بود. در تدبـیر و تفکر یک متفکر بود. فردی بسیار تحلیل گر بود. گاهی می اومد با لبخند ملیحی می گفت: «عملیات کی هست؟»
می گفتم: نزدیکه.
می گفت: «می دونم نزدیکه، ولی تاریخش رو نمی دونم.»
می گفتم: از کجا می دونی؟
می گفت: «تو راه که از تهران می اومدم، عوارضش رو دیدم، فهمیدم عملیات نزدیکه.»
مثلاً چند تا کفی و روش چند تا پدافند دیده بود، می گفت: «من دیدم کفی عمداً رو به تهران ایستاده، اما موقع حرکت دور زد اومد سمت جنوب.»
یا: «فلان جا دیدم دو تا نفر بر روی یک کمرشکن بود.»
وقایع رو تحلیل می کرد. بعضی وقت ها لازم بود ایشون در جریان باشه، در جریان می ذاشتیم، ولی بعضی جاها امانت بود پیش ما نمی تونستیم صحبت کنیم. ولی او آدم سمجی بود تا مسایل رو خوب بفهمه و برو بچه هارو آماده کنه برای عملیات. در کارش هم خیلی دقیق بود. برنامه ریز بود. با من به خاطر شرم و حیا کمتر از دیگران مأنوس بود.
راوی: سردار جعفر اسدی
برگرفته از کتاب ” میدان دار ” خاطرات سردار شهید تخریبچی حسین ایرلو نوشته استاد رحیم مخدومی صفحه 32