روایت رحیم مخدومی از شهید حسین ایرلو (23)
حساب دنیا
ده هزار تومن پول تو بانک داشت. اون موقع اهل جبهه و جنگ هم نبود. اومد به مادرم گفت: «یک سال شده ده هزار تومن پول من تو بانکه.»
مادرم گفت: «آره.»
حسین گفت: «دفترچه بانکم رو بده. اون پول خمس داره.»
حسن گفت: «بابا تو چه می دونی خمس چیه؟ اون ده هزار تومن چیه که خمس داشته باشه.»
حسین گفت: «بـیچاره، اون خمس داره.»
قرآن می خوند. خیلی به قرآن علاقه داشت. به پسر خاله ام می گفت بیا بهتون قرآن یاد بدم، قرآن بخونین. شانزده ساله بود، تهران باطری سازی کار می کرد. خونه ی پسر خاله ام اینا می موند. هفته ای یه بار می اومد قرچک. تو مسجد حاج فضل الله کریم درس قرآن می داد.
برگرفته از کتاب ” میدان دار ” خاطرات سردار شهید تخریبچی حسین ایرلو نوشته استاد رحیم مخدومی صفحه 29