روایت مادر شهید سید حمید رضا رضازاده از فرزند شهیدش
بچه ی چهل ساله
بچه ی بی آزاری بود. بعضی بچه ها لجوج هستند. حمیدرضا اینطور نبود. تحرکش خوب بود، اما به موقع رفتارش تغییر می کرد. همیشه سعی می کرد با همان پولِ توجیبی هایش که هفتگی بهش می دادیم نیازهایش را برطرف کند. اگر احتیاج به خرید چیزی داشت که پولش نمیرسید، خرجیِ هفته های بعد را زودتر میگرفت و کارش را راه می انداخت. هفته های بعد هم تا با ما حسابش را تسویه نمی کرد پول نمیگرفت. مثل یک آدم بزرگ، منطقی بود.
همیشه در شرایط مختلف و روبرو شدن با مشکلات فهیم و منطقی بود. من بارها گفتم: حمیدرضا چهل ساله به دنیا آمده!