روایت مادر شهید سید حمیدرضا رضازاده (5)

شهید سید حمیدرضا رضازاده- رفیق خوب- غم فراق- روزه­ ات درست است- روزی که مدیر را مجبور کردیم- هدیه- پاس- بانک خون- خواب زیر زیلو- خانه باغ خودمان- حمیدرضا دستم را گرفت- حکومت قبل از ظهور

روایت مادر شهید سید حمیدرضا رضازاده (5)

سید خوشحالی

برخورد و رفتارش با همه خوب بود. با هیچ کس مشکلی نداشت. از همان ­بچگی که در گهواره بود با خنده از خواب بیدار می­شد. خیلی خوش­اخلاق بود. از بس خنده­رو وشاداب بود، دوستان و فامیل به او می­گفتند:«سید خوشحالی.»

با دیدن این بچه، دیگران هم خرسند می­شدند. دیگر معروف شده بود به «سید خوشحالی. »

مادر