روایت بهنام صادقی از شهید علی اکبر علی پور (5)

شهید علی اکبر علی پور

روایت بهنام صادقی از شهید علی اکبر علی پور (5)

رمضان

شامگاه 23 تیر 1361 عملیات رمضان در منطقه‌ی عملیاتی شلمچه در شرق بصره آغاز شد. این منطقه از شمال به «کوشک» و «طلاییه» و پاسگاه‌های مرزی در جنوب هویزه و حاشیه جنوبی «هورالهویزه» و از غرب به رودخانه‌ی اروند ـ در نقطه تلاقی دجله و فرات به‌نام القرنه ـ تا شلمچه در غرب خرمشهر و از شرق به خط مرزی شمالی ـ جنوبی و از کوشک تا شلمچه منتهی می‌شد. اکبر در این عملیات فرمانده‌ی گردان زرهی بود.

گرمای هوا به شدت طاقت فرسا بود و اکبر هم اصلا ًآدمی نبود که توی تانک بنشیند. او می‌خواست کنار نیروها باشد. راننده‌ی تانکی که من همراهش بودم، زخمی شده‌بود و تانک کناری هم آتش گرفته‌بود. رفتم و اکبر را پیدا کردم. گفت: بروید و آتش را خاموش کنید.

با محمد قاسم خانی آمدیم و آتش را خاموش کردیم و برگشتیم سمت اکبر که ناگهان دنیا مقابل چشمانم تیره و تار شد. بعداً اکبر برایم گفت:«آن‌جا(منطقه کوشک) که ایستاده بودیم، خمپاره کنار ما خورده بود و عده‌ای از بچه‌ها همان‌جا شهید عده‌ای زخمی شدند.» اکبر با آمبولانس زخمی‌ها را به عقب می‌فرستاد. موقع حرکت آمبولانس دوم آن‌قدر که گرم انتقال مجروحین بوده، متوجه وضعیت خودش نبوده و لحظه‌ای به خودش نگاه می‌کند و متوجه زخمی بودن خودش می‌شود. با همان آمبولانس دوم به عقبه منتقل شد. ترکش به سر، دست و پایش اصابت کرده بود.

راوی: بهنام صادقی

برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 151