روایت بهنام صادقی از شهید علی اکبر علی پور(2)

شهید علی اکبر علی پور

روایت بهنام صادقی از شهید علی اکبر علی پور(2)

همه فن حریف

سال 60 که آبادان در محاصره بود، اکبر علی‌پور و حسن گلستانی محافظ حجت الاسلام جمی بودند که حاضر نشده بود شهر را ترک کند. بعدها بیشتر با او و علایقش آشنا شدم. به ورزش علاقه‌مند بود. به‌ویژه ورزش‌های رزمی و در تکواندو هم کمربند سبز داشت. همچنین به موتورسواری هم علاقه‌ی وافری داشت.

در زمینه‌ی نظامی بسیار باهوش بود و ذهنی خلاق داشت. سال 62 در یک تانک غتیمتی قطعه‌ای را پیدا کردم که نمی‌دانستم چیست و چه کاربردی دارد. قطعه را برای ایشان بردم و نشان دادم و پرسیدم چیست و به چه دردی می‌خورد؟

نگاهی به آن کرد و گفت: از کجا آوردیش؟

و بعد برایم توضیح داد که این قطعه برای نشانه‌گیری روی قبضه‌ی آر‌.پی.‌جی سوار می‌شود. البته یک قبضه آر.پی‌.جی‌هایی هست که از این آر.‌پی‌.جی‌های مورد استفاده ما بزرگ‌تر هست و این مخصوص آن‌هاست.

پرسیدم : پس شما از کجا می‌دونی؟

گفت: استادم قبل از جنگ به من آموزش داده.

بعدها برایم شرح داد که سال 58 یک سرگرد ارتش از تهران آمده‌بود جزیره مینو و آن‌جا به اکبرعلی‌پور، یاسر مهربان و هوشنگ سلیمانی جهت مقابله با تحرکات ضدانقلاب آموزش داده بود.(به دلیل بمب‌گذاری‌های صورت گرفته در اهواز، آبادان، خرمشهر و دزفول) به واسطه‌ی همین آموزش‌ها بود که اکبر مین‌ها را هم خنثی می‌کرد. البته نیروهای مهندسی ارتش در آموزش‌هایی که می‌دادند، مین‌های آمریکایی را معرفی می‌کردند. اما عملاً در جبهه‌ها و میدان‌ها با مین‌هایی روبه‌رو می‌شدیم که حتی اسم‌شان را هم نمی‌دانستیم. این به‌دلیل استفاده‌ی عراق از مین‌های روسی و سایر کشورها بود.

اولین بار که یک گلوله توپ 106 عمل نکرده پیدا شد، فرمانده‌ی تیپ به اکبر اطلاع داد که جهت خنثی‌سازی اقدام کند. اکبر مرا برای انتقال آن، به قرارگاه فرستاد. وقتی آوردمش فکر می‌کردم باید این گلوله از نوک حساس و ماسوره‌اش در قسمت جلویی باشد. اما اکبر یک نگاه انداخت و گفت: این ماسوره‌اش در قسمت انتهایی است؛ مراقب باش.

تیزهوش بود و یکی از نفرات انگشت‌شماری بود که استفاده از فرمول‌های تخریب را به خوبی می‌دانست و آموزش می‌داد.

راوی: بهنام صادقی

 

برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 144