روایت سعید رضائی از شهید علی اکبر علی پور 2

شهید علی اکبر علی پور

روایت سعید رضائی از شهید علی اکبر علی پور 2

فرمانده مدبر

در سال 59  و پیش از آغاز جنگ با اکبر آشنا شدم. آن روزها من عضو ذخیره‌ی سپاه بودم و اکبر استاد آموزش تخریب. در امر آموزش هم بسیار سختگیر و البته متخصص بود. با علاقه و انگیزه‌ی بسیار علمش را در اختیار دیگران قرار می‌داد. در دوره‌ی آموزشی تخریب، انفجارات و آشنایی با ادوات و… بر رعایت اصول ایمنی و هوشیاری به هنگام استفاده از وسایل به هنگام عملیات تاکید داشت. در کار آموزش و  انتقال مفاهیم و تجربیات، بسیار باحوصله عمل می‌کرد.

از نظر اخلاقی بسیار وارسته و بی‌آلایش، متواضع و خاکی بود. سعی می‌کرد تا آن‌جا که توان دارد مشکلات نیروها را حل و فصل نماید.

در نگهداری و استفاده از بیت‌المال بسیار دقیق بود و مراقب بود که به دلیل کمبود امکانات، ابزار و وسایل موجود آسیب نبینند. بسیار نکته‌سنج و منضبط بود. به کارهای فنی علاقه و البته تخصص و یک جور استعداد خدادادی داشت مخصوصاً در مکانیکی سعی می‌کرد از این آموخته‌ها به خوبی بهره ببرد.

به‌طور مثال اگر ماشینی را کنار جاده می‌دید که  دچار نقص یا ایرادی شده، می‌رفت وکمک می‌کرد مشکلش را برطرف کند. استعداد عجیبی داشت بعضی اوقات مین‌های جدید را در میدان‌ها می‌دیدیم، کافی بود یک‌بار آن‌را نگاه می‌کرد و بعد روش باز‌کردنش را پیدا می‌کرد بدون این‌که راهنمایی داشته باشد. بعضی اوقات هم پیش می‌‌آمد که قطعه‌ای از دستگاهی‌ خراب می‌شد. ایشان با همان شمّ فنی که داشت، یا تعمیرش می‌کرد یا مثل آن قطعه را می‌ساخت.

 اکبر پیش از ورود به سپاه در کلیدسازی که یک تخصص فنی و بسیار ظریف بود، آموزش دید و تجربه کسب کرد.

همین تجربه در مبحث خنثی‌سازی به او کمک می‌کرد و باعث پیشرفتش شده‌بود. به‌طور مثال پیش از آغاز جنگ یک‌سری بمب‌گذاری‌ها در خطوط انتقال نفت توسط نیروهای خلق عرب و… صورت می‌گرفت، اکبر جزو معدود کسانی بود برای خنثی‌سازی این بمب‌ها به آن‌جا می‌رفت و معمولاً موفق هم بود.

راوی: سعید رضایی

 

برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 142