روایت سعید رضائی از شهید علی اکبر علی پور (7)
فریادرس
بیستم بهمن ماه سال1364 عملیات والفجر8 آغاز شد. بعد از شروع عملیات و پیشروی نیروها به جلو به ما دستور دادندکه باید میدان مین را از پشت سر نیروها جمعآوری کنید. من و آقایان نورشرق و قاسم مرادی و اکبرعلیپور رفتیم برای انجام کار.
میخواستیم ضمن جمعآوری، مینها را برای آموزش به عقب ببریم.که متوجه نشدیم چهطور شد آقای مرادی پایش روی مین رفت و مجروح شد. متاسفانه پای ایشان قطع شد.
اکبر سریع پای قاسم را بست و او را به عقبه منتقل کرد اما نشد برای پای ایشان کاری کنند.
راوی: سعید رضایی
برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 159