روایت سعید رضائی از شهید علی اکبر علی پور (4)
ابعاد زندگی
زندگی اکبر در دوران جنگ دو بعد ویژه داشت. یکی بعد آموزشی و دیگری بعد عملیاتی. او در عملیاتهای بسیاری شرکت و جراحتهای سنگینی را نیز تجربه کردهبود. از جمله در عملیات شکست حصر آبادان به شدت زخمی شد و تیر کالبیر به نزدیکی قلبش اصابت کرده بود که خوشبختانه در آن مقطع شهید نشد.
در بعد آموزشی برجستهتر و ویژه بود. زیرا در میان افراد نظامی کمتر کسی را پیدا میکنید که هم از نظر آموزشی و هم عملیاتی شاخص باشد. تخریب بخشی از عملیات است که نیاز به آموزش اولیه تخصصی دارد. قرار نیست هر کس آمد و داوطلب شد، یکراست برود برای بازگشایی معبر و خنثیسازی مین و… همین آموزشهای اولیه و تخصصی باعث میشود تا در عملیات تلفات کمتری اتفاق بیفتد و پیروزیهای چشمگیرتری رخ دهد. اگر یک تخریبچی آموزش خوبی میدید، درصد موفقیت عملیات بالاتر میرفت.
اکبر تعداد زیادی از بچههای تخریب را در دورههای مختلف در پادگان و حتی یگانها آموزش داد. همین آموزش باعث بیمهشدن نیروها بود. پایگاههای آموزشی ما متفاوت بودند؛ از جمله در مدرسهی شهید فرخی آبادان که به پادگان ثامنالائمه معروف بود و همچنین در کلیسای ارامنه گریگوری که در جنوب میدان انقلاب و در خیابان زند و جنب مسجد دشتستانیها بود هم یک پایگاه داشتیم.
راوی: سعید رضایی
برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 153