روایت تخریبچی دلاور احمد باوی از شهید محمد علی آذری

زندگي نامه شهيد محمدعلي آذري

روایت تخریبچی دلاور احمد باوی از شهید محمد علی آذری

شهید محمدعلي آذری
آشنايي من با محمدعلي آذري از لشكر قدس شروع شد. شهريورسال 61 قبل از عمليات محرم (اين عمليات در تاريخ 10 آبان ماه 1361 در محور عينخوش  زبيدات با رمز يا زينب وبه فرماندهي سردار شهيد حسن باقري انجام شد.) ، حدود دوماه نيروها در منطقه ي دشت عباس مستقر بودند. محمدعلي به همراه مهدي خلفي هر دو به عنوان فرمانده، نيروهاي منتخب را براي شناخت ميدان هاي مين و پاك سازي معبرها براي عمليات هاي آينده آموزش مي دادند. اين تعاليم شامل چگونگي خنثي سازي مين و آشنايي با انواع و اقسام
مين ها مانند گوجه اي، ضدتانك، ضد نفرو… بود كه هر كدام شيوه ي كاشت و خنثي سازي معيني داشت. كساني كه براي اين مهم انتخاب مي شدند، افرادي با درايت، شجاع، صبور و منظم بودند. چون كوچك ترين سهل انگاري و تعلل آن ها همه چيز را به هم مي ريخت. مرداني كه در دل تاريكي اولين نفراتي بودند كه وارد ميدان مي شدند. با خطر رو در رو بودند و افكارشان را از هرچه بود و نبود از پدر، مادر، زن، فرزند و… پاك مي كردند. با دقت دل به كار خود مي سپردند. اين ها بالاي سر آسمان و در پايين زمين را داشتند. حتي براي استراحت در چادر زندگي مي كردند. مهدي خلفي و محمدعلي آذري با تمرينات سخت و طاقت فرسا كه لازمه ي نيروها بود، از آنان مرداني م يساختند كه حضور در ميدان هاي پر از مين براي آن ها بازي و سرگرمي زيبايي بود.
يك شب تصميم به خشم شبانه گرفتند. به سراغ من آمدند كه درگوشه اي خواب بودم. بالاي سرم اسلحه ي كلاش را روي رگبار گذاشتند و شليك كردند. من كه شوكه شده بودم، از خواب پريدم. ناخودآگاه دستم به شكم محمدعلي خورد كه ناگهان به شدت به خودش
پيچيد و روي زمين افتاده بود. وقتي از بچه ها علتش را پرسيدم، تازه متوجه مجروحيت او شدم. او در عمليات ثامن الائمه(شكست حصر آبادان) از ناحيه ي شكم مجروح شده بود. پزشكان روده هايش را تخليه و به جاي آن ها لوله هاي پلاستيكي جايگزين كرده بودند. داشت در چادر فرماندهي استراحت مي كرد. خيلي سريع به دنبالش رفتم و از او عذرخواهي كردم. محمدعلي آذري فردي صبور و با نيروها خوش برخورد بود. وقتي پيدايش مي شد، تمام نيروها به وجد مي آمدند. ايشان در سه عمليات محرم، والفجر مقدماتي و والفجر يك در كنار مهدي خلفي كار هدايت، كنترل و تعليم نيروهاي تخريب را در لشكر قدس به عنوان فرمانده به عهده داشت كه در عمليات والفجريك در منطقه ي شمال غرب فكه چند نفر از نيروهاي تخريب مجروح شدند.
محمدعلي آذري كه در سنگر روباز در خط مقدم حضور داشت، بعد از چندين بار مجروح شدن به درجه شهادت نايل آمد.
راوي: احمد باوي(رضواني فرد)
برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی