«یا حسین» زیر چکمه، روایتی از شهید الیاس سوری
«یا حسین» زیر چکمه روایتی از تخریبچی شهید الیاس سوری لشکر 57 ابوالفضل (ع)
گلوله باران شدت گرفت. مدام تلفات می دادیم و هرچه زمان می گذشت ممکن بود حادثه ی ناگوار دیگری اتفاق بیفتد. همه به تکاپو افتادند تا راه چاره ای بیندیشد. یکی از برادران تخریب چی (برادر پاسدار شهید الیاس سوری) با فریاد «یاحسین» و با شکم روی سیم خاردار حلقوی خوابید و از بچه ها خواست تا از روی بدنش عبور کنند. ابتدا بچه ها قبول نمی کردند، ولی چون دیدند چاره ای نیست، با اکراه از روی بدنش عبور کردند. او مدام «یاحسین» و «یازهرا» می گفت و بچه ها زیر رگبار گلوله از روی بدنش عبور می کردند. دشمن ضمن تیراندازی، پشت سر هم نارنجک پرتاب می کرد. برادر سوری همچنان یا حسین گویان زیر پوتین بچه هایی که از روی بدنش بالا می رفتند تا کمین دشمن را منهدم کنند بچه ها را به عبور از روی بدن خودش تشویق می کرد و در همان حال به وسیله ی نارجک دشمن از ناحیه ی دست ها مجروح شد. فریاد «یاحسین» برادر «سوری» قطع شد. بچه ها تصور کردند که او شهید شده است. با عبور نیروها ی رزمنده از روی بدن خونین و مطهر آن مجاهد ایثارگر، کمین های دشمن منهدم و خط دشمن شکست. بدن آن رزمنده ی دلاور به وسیله ی سیم خاردار سوراخ سوراخ و دستانش بر اثر ترکش نارنجک مجروح شده بود. نیروهای امداد او را – که بی هوش شده بود- برای مداوا به پشت خط منتقل کردند. به برکت ایثار و خون رزمندگانی مانند الیاس سوری، گردان انبیاء(علیهم السلام) توانست در همان ساعت اول عملیات، تمام خطوط را در هم شکسته و بر دشمن مسلط شود.