روايتي از زندگي شهيد اصغر آل اقا

روايتي از زندگي شهيد اصغر آل اقا

 روايتي از زندگي شهيد اصغر آل اقا : اصغر عاشق اهل بيت بود

اول فروردین ماه سال 1344 در خانواده مذهبی متولد و با معنویت حسینی پرورش یافت . دوران ابتدایی را در میدان قیام و راهنمایی را در مدرسه موسوی میدان شهدا گذاراند . اول فروردین ماه سال 1344 در خانواده مذهبی متولد و با معنویت حسینی پرورش یافت . دوران ابتدایی را در میدان قیام و راهنمایی را در مدرسه موسوی میدان شهدا گذاراند .

او در حالیکه که سنین جوانی را پشت سر مي گذاشت خود را در سنگر جهاد با رژیم شاهنشاهی دید . اصغر همراه با دوستان هم سن و سال خود شجاعانه به مبارزه با ساواک و پخش شب نامه های انقلابی و اعلامیه های امام می پرداخت و این خود نشانه های اولیه ايمان و ارادتش به ولايت فقيه بود . چند هفته ای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی عکس و نوار از امام آورد و مادر پشت پشتی خانه پنهان کرد.

پس از پیروزی انقلاب اسلامی به مبارزه با گروهای معاند و افشای منافقین پرداخت. با تاسیس سپاه ، در مسجد خندق آباد تهران به فعالیت های قرآنی ،و شرکت در جلسات قرآن وآموزش اين كلام الهي همت گماشت . از ویژگی های او محبت و علاقه وافری بود که به اهل بیت عصمت و طهارت و حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها داشت . تاسیس چندین هیات مذهبی در منطقه بازار و خیابان مولوی نشان از عشق او به خاندان نبوی داشت . اهل برگزاري عزاداري و شركت در هيا ت هاي مذهبي بود . به هئیت محبان شهید ، هئیت جانبازان می رفت .

بعد از آن در سال 1360 بود که مبلس به لباس مقدس پاسداری شد و به عضویت رسمی سپاه نائل آمد . از همان لحظه ورود به سپاه ،دسته رزمی و گروه تخریب را براي خود برگزيد . چندي بعد وارد گروه جنگ های نامنظم شهید چمران شد و پس از طي مراحل آموزشي اعزام شد. در عملیات آزادسازی بستان شركت داشت . در آن عملیات بر اثر انفجار مین مورد اصابت ترکش قرار گرفت وجهت درمان به تهران اعزام شد .

پس از بهبودی به سوی دانشگاه عشق یعنی جبهه ها بازگشت و تا زمان شهادتش در عملیات های والفجر مقدماتی 1، 3، 4 ، بدر و خیبر حضور داشت و به عنوان قائم مقام تخریب قرارگاه مشغول به فعاليت شد. *اهل عمل بود اصلا اهل حرف و صحبت نبود ،بيشتر با عملش همه كار ها را بر همه ثابت مي كرد .

بسیار با اخلاص و خلوص نیت بود .اگر چه در عملیات یک پای خود را از دست داد، ولی همیشه علاقمند بود که در جبهه باشد و با اینکه یک پا نداشت، مسئول تخریب بود . بسیار فعال بود ، با اینکه پایش قطع بود ولی باز به جبهه می رفت . ايشان از هوش و استعدادی خود نهایت بهره برداری را نمود.و بارها برای باز کردن مسیرهای صعب العبور طرح های قابل توجه و موثری ارائه می نمود .

او آنقدر لیاقت از خود نشان داد تا در سن 19 سالگی از سوی فرماندهی قرارگاه خاتم الانبیاء به عنوان مسئول تخریب قرارگاه منصوب شد. *افتخار جانبازي پس از سال ها مجاهدت ونبرد با دشمن بعثی شهید سرافراز آل اقا در سال 62 به هنگام عبور از میدان مین به درجه رفیع جانبازی مفتخر شد و این حادثه او را در راهش استوارتر نمود . علی اصغر بارها مورد توجه مسئولین قرار گرفت .

 

 

تخم مرغ هاي سفر آلمان

در سال 1363 از طرف سپاه ماموریت مهمی به او واگذار شد . بايد به مدت 15 روز از وطن دور باشد و در آلمان انجام وظیفه نماید. از سوی وزارت دفاع ، نیروهای مسلح و سپاه مبلغ 50 هزار دلار جهت اهداف ماموریت محوله و مبلغ 10000 هزار دلار بابت حق ماموریت و خرید لوازم شخصی و سوغات به ايشان داده شد. علی اصغرتا از این موضوع آگاهی پیدا کرد . به خانه بازگشت و از مادرش خواهش کرد که تعدا د 30 عدد تخم مرغ آب پز كرده و برای او آماده کند ،تا مبادا در سفر مجبور شود از غذاهای استفاده کند که با پول بیت المال تهیه شده است .

علي اصغر در طول سفر از غذاهایی مادرش استفاده کرد. جنگ با كفر* در بازگشت از سفر زماني كه بچه ها دور او جمع شدند تا سوغاتشان را بگيرند، رو بچه ها کرد و گفت : بچه ها این پول در اختیار من بود . اما در کشور ما که متعلق به امام زمان (عج‌)‌ هست و در جنگ با کفر ،مردمي هستند كه به اين پول نياز دارند ،صحيح نبود كه من اين پول را خرج امور شخصي خود نمايم . سالمندان ،کودکان بی سرپرست و خانواد های بی بضاعت و مستمندان خیلی پول احتیاج دارند اگر ما سنت و سیره اهل بیت علیهم السلام را سر لوحه امورات خود قرار دهیم باید به مولایمان اقتدا کنیم . در نهایت دقت در بیت المال را داشته باشیم ودر هر جایی كه نياز بیشتری به آن شد ، استفاده نمائيم . اصغر درنهايت جانبازي در ششمين روز از بهمن ماه 1364 به درجه رفيع شهادت نائل شد .به راستی پاداش پیروی کردن از ولایت،پاداشي غير از شهادت نيست .

 

سيري در زندگي شهيد عليرضا عاصمي