دو تومانی پول نان
دو تومانی پول نان
بخشی ازحرف هایی که بین بچههای رزمنده رد و بدل میشد حرف های مربوط به شهادت و اسارت و مجروح شدن بود. مسائلی که خواه ناخواه جزو زندگی در جنگ بود و دیر یا زود همه با آن سر وکار داشتند. یک وقت باب شده بود هر کس به دیگری میرسید میپرسید: تو اگر اسیر بشوی چه پاسخ قانع کننده ای داری که به افسران عراقی بدهی؟ بعضی دست میکردند داخل جیبشان و یک سکه دو تومانی بیرون میآوردند و میگفتند: این را میبینی؟ برای چنین روزی است. شما هم میتوانی دو تومان در جیبت بگذاری و هر وقت اسیر دست دشمن شدی و از تو پرسیدند چرا به جبهه آمده ای؟ جواب بدهی من رفته بودم نانوایی، خیلی شلوغ بود. آمدند به ما گفتند بیا برویم نانوایی بالایی، آنجا خلوت تر است، ببین این هم دو تومان پولی که برده بودیم نان بخریم.
برگرفته از کتاب ” فصل فکرت های نو ” تخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 81)