دوره‌ی آموزشی

روایت تخریبچی خلیل قاطبی از شهید مصطفی بهادری- دوره ی آموزشی- طحل ها- موشک رعد- جاده ی خندق- شیمیایی

دوره‌ی آموزشی

دوره‌ی آموزشی

سال 63 در پادگان امام حسین (ع) درب خزینه در جاده اهواز- مسجدسلیمان با مربیگری مصطفی بهادری دوره‌ی آموزش تخصصی تخریب را در کنار شهید مجید دباغ گذراندیم. آشنایی ما با مصطفی از این جا آغاز شد.

مصطفی مربی کارکشته، کاربلد و  ورزیده‌ای بود. ضمن این که اخلاقی پسندیده داشت. با وجود سن و سال کم بسیار باشخصیت و پر تلاش بود. در مقطعی از ابتدای جنگ، محافظ آقای محسن رضایی بود. کم کم وارد اطلاعات و شناسایی و بعد هم تخریب شد و مدارج و مراتب ترقی را طی کرد. هنگام شهادت نیز  فرمانده‌ی  تخریب قرارگاه سپاه یکم بود.

در فرماندهی بسیار توانمند بود و تقسیم کار خوبی داشت. نیرو و امکانات کمی داشت اما به همه‌ی گردان‌ها و گروهان‌ها نیرو می‌داد و سرکشی می‌کرد.

قبل از عملیات بدر، در پادگان امام حسین(ع)، آموزش تخصصی تخریب را طی می‌کردیم. مجید دباغ هم یکی از نیروهای در حال آموزش بود. مصطفی به ایشان بیشتر از بقیه سخت می‌گرفت. در سینه خیز و عبور از سیم‌خاردارها بیش از بقیه به او تمرین می‌داد. مجید ناراحت شد. جلو رفت و با لهجه‌ی دزفولی شیرین اعتراض کرد و گفت: سی‌چه تینا به مو سخت موگری[1]؟

مصطفی گفت: «من نمی دونم، حسین اسکندری مسئول مسجدتون گفته بهت سخت بگیرم!»

مجید گفت:« آخه به اون چه ربطی داره؟»

مصطفی گفت:« من نمی‌دونم، من مأمورم و معذور». به من چشمک زد. این‌جا بود که مجید متوجه شد مصطفی دارد سر به سرش می‌گذارد.

 [1]. چرا فقط به من سخت می‌گیری؟

برگرفته از کتاب ” انتهای معبر ” به کوشش افتخار فرج و سیده نجات حسینی صفحه 64