در سنگر خط مقدم جبهه
در سنگر خط مقدم جبهه
خط مقدم جبهه، حدود ده کیلومتری سوسنگرد و لب جاده آسفالت بود. شروع کردیم سنگرهای جدید حفر کردن، سنگرها را به این ترتیب درست میکردیم که ابتدا نیم متر زمین را میکندیم و بعد به طرف راست و چپ پیش میرفتیم، بعد از چند مدت دیدیم وقتی باران میآید خیس میشویم. آن وقت با نایلون روی آن را پوشاندیم. اسلحه همه ما ام.یک بود و تعداد فشنگهایمان نیز محدود، خط هم سرتاسری نبود بلکه به فاصله چند صدمتری از ما چند سنگر دیگر بود و به همین ترتیب. گردان ما یک لندرور قراضه داشت که هم ماشین آب بود و هم آمبولانس و هم ماشین تدارکات. تنها یک فانوس داشتیم که مخصوص سنگر فرماندهی بود. بچه ها برای روشنایی درهای شیشه مربا را سوراخ میکردند و تکه ای از کمربند خود را در آن میگذاشتند و در آن نفت میریختند و از آن بجای فانوس استفاده میکردند. برانکارد در تمام گروهان ما یک دانه هم نبود، بچه ها درب خانههای جلالیه را کنده بودند و از آنها بعنوان برانکارد استفاده میکردند.