در سنگر خط مقدم جبهه

در سنگر خط مقدم جبهه

64. در سنگر خط مقدم جبهه

خط مقدم جبهه، حدود ده کیلومتری سوسنگرد و لب جاده آسفالت بود(1). شروع کردیم سنگرهای جدید حفر کردن، سنگرها را به این ترتیب درست می‌کردیم که ابتدا نیم متر زمین را می‌کندیم و بعد به طرف راست و چپ پیش می‌رفتیم، بعد از چند مدت دیدیم وقتی باران می‌آید خیس می‌شویم. آن وقت با نایلون روی آن را پوشاندیم. اسلحه همه ما ام.یک بود و تعداد فشنگ­هایمان نیز محدود، خط هم سرتاسری نبود بلکه به فاصله چند صدمتری از ما چند سنگر دیگر بود و به همین ترتیب. گردان ما یک لندرور قراضه داشت که هم ماشین آب بود و هم آمبولانس و هم ماشین تدارکات. تنها یک فانوس داشتیم که مخصوص سنگر فرماندهی بود. بچه­ها برای روشنایی درهای شیشه مربا را سوراخ می‌کردند و تکه­ای از کمربند خود را در آن می‌گذاشتند و در آن نفت می‌ریختند و از آن بجای فانوس استفاده می‌کردند. برانکارد در تمام گروهان ما یک دانه هم نبود، بچه­ها درب خانه‌های جلالیه را کنده بودند و از آنها بعنوان برانکارد استفاده می‌کردند.(2)

1. راوی: شهید علیرضا عاصمی.

2. یادواره سردار گمنام  ص39.

 برگرفته از کتاب ” فصل فکرت های نو ” تخریبچی دلاور دفاع مقدس آقای دکتر احمد مومنی راد ( صفحه 69)