خاطره ای ازشهید مرتضی اقبالی به روایت شهرام نورصالحی
باسمه تعالی
خاطره ای از تخریبچی دلاور مهندس شهرام نورصالحی


با مرتضی سال 1361 آشنا شدم، او در تیپ ثارالله جانشین تخریب تیپ بود، جانشین فرماندهی دلاور جانباز آزاده به نام حاج مرتضی حاجی باقری،
هر دو مرتضی از نیروهای تخریب قرارگاه کربلا و مأمور به خدمت در تیپ بودند و در سال 61 بود که تیپ به لشکر 41 تبدیل شد و پس از عملیات رمضان بود که قرارگاه کربلا به قرارگاه خاتم تبدیل شد.
همه هفته هنگامی مسئولین تخریب تیپ ها و لشکرها برای تبادل نظر به قرارگاه نساجی این نام دور آشنا برای بچه های تخریب می آمدند مرتضی اقبالی هم به همراه حاج مرتضی حاجی باقری به نساجی میآمد و از انجا که باهم تقریباً هم سن بودیم به همراه هم رزم دیگر حمید شیخ اکبری که جانشین آقا سید مقداد حاج قاسمی گل فرمانده گردان تخریب لشکر 19 فجر که هرکجا هستند سلامت باشند به تبادل اطلاعات درخصوص برش مین، چاشنی، مسایل آموزشی و آرایش میادین مین کاشته شده در آن مناطق عملیاتی بحث و گفتگو میکردیم.
مرتضی خیلی جسور بود اما در اوج جسارت و مخاطره ی کاری که از خصوصیات تخریب و تخربچی است، کار خود را انجام میداد.
وقتی صحبت میکرد بسیار شیرین دلچسب بود. قطعانه می گویم که مرتضی اقبالی مرگ را ریشخند می کرد و نسبت به آن باکی نداشت.
آرزویی که با عزت و سربلندی در تاریخ 4 دی ماه 1364 در ام الرصاص به آن رسید.


دلاور آزاده جانباز سرافراز حاج مرتضی حاجی باقری
امروز (94/10/21) که به همراه یکی از دوستان هم رزمم و نورچشم عزیزم آقای حاج مهدی صالحی از خیابان گلبرگ (تهران) میگذشتیم؛ قبل از میدان سبلان، کوچه و محل عبور او بود توقفی داشتم و عکسی از نام پلاک کوچه که به نام شهید مرتضی اقبالی مزین بود را گرفتم فاتحه ای خواندیم و یادی از او را با حاج مهدی تجدید خاطرات کردیم و روز ما زیباتر شد و
داغ ما تازه…
ما جا مانده ایم و آنان رفتند و داغ رفتن آنان بر دل ما…


