خاطره ای از برادر محمد علی شکیبا
عکسی که سوژه ها و عکاسش همگی شهید شدند .
در این عکس که جملگی از بچه های بسیج مسجد قائم (ع) یافت آباد تهران می باشند در ایام فراقت در روبروی پادگان دوکوهه در سال 63 گرفته شده است.
نفر ششم شهید حسن خاکباز فرزند علی، فرمانده گروهان از گردان المهدی لشگر 10 سید الشهدا در شب عملیات کربلای 1 هنگامی که معبر میدان مین لو رفته بود و تخریب چی میدان شهید شده بود چاره ای ندید جز این که از فرمانده گردان تقاضای عملیات پرواز می کند که وی می گوید:(خودت برو) حسن نیز به نیرو هایش می گوید: ( وقتی من افتادم از روی من عبور کنید) و یاحسین گفته وبه پشت خود را روی میدان مین می اندازد و به روی مین والمر افتاده وپس از بارها شرکت در عملیات های مختلف و بار ها مجروحیت سرانجام شهید می شود
حسن فردی فعال و اهل ورزش و خوش سیما بود حتی یک مرتبه برای انتخابی تیم ملی واتر پولو امتحان داده بود و در کلاس های خوش نویسی شرکت داشت و در خطاطی چیره دست بود وی یک سال بود که نامزد داشت قبل از شروع عملیات به او گفتم:(حسن مواظب باش که به سادگی شهید نشوی) زیرا احساس می کردم حسن دیگر آن حسن سابق نبود در جوابم گفت:( نگران نباش شهید شدن سعادت می خواهد) در پس از شهادت وی زمانی که وصیحت نامه ایشان را خواندند گفته بود می دانم که در این عملیات شهید می شوم چون این خواسته ام در آخرین زیارتم از امام رضا (ع) بوده است
برای بزرگتر شدن عکس ها بر روی آنها کلیک نمائید.

محمد علی کندی (شکیبا) در دوران دفاع مقدس

ازسمت راست به چپ به ترتیب محمد علی کندی (شکیبا) – شهید لبافی – حسین ساری – شهید محمد حسن سلطانی

:شهید لبافی در حال اصلاح صورت توسط آقای کندی (شکیبا)در منطقه اروند شیر اردوگاه گردان کمیل قبل از عملیات کربلای 5

محمد علی کندی (شکیبا) از پرسنل بیمارستان بقیه الله